بند 209 اوین ، بند مخصوص زندانیان سیاسی، یکی از مخوف ترین زندان های جهان است که در طول سیحکومت فاشیستی جمهوری اسلامی قربانیان فراوانیگرفته است. چه بسیار زندانیانی که از این بند به مسلخبرده شدند و آنان که از این بند جان به در بردندآثار روحی و روانی مخرب این تجربه برای همیشه بر ذهن آنان نقش بسته است. دیوارهای سلول های آن ، مملو از دیوار نوشته های زندانیان از هر سنخ و هر عقیده ای است ، اما همه ی آنان در کی سرنوشت مشترک اند ، سرنوشت کسانی که نخواستند به وضعیت موجود تن دهند.اولین نکته در مورد بند 209 اوین ، این است که زندانیانبه جز سلول انفرادی خود چیزی از این زندان نمی بینندو در تمامی مدت حتی با رفتن به دستشویی و استحمامنیز با چشم بند انتقال داده می شوند. بنابراین این زندانبه نقطه ای اسرار آمیز مبدل شده است که هر از گاهیصدای ضجه و فریاد از سر شکنجه و استیصال از میاندر و دیوار آن به گوش می رسد. به همین دلیل این بندبرای ساکنین نگون بختش همیشه بزرگ تر از آنچه کههست به نظر می آید . اما در واقع این بند شامل حدودهشت سالن و در مجموع حدود 120 تا 150 سلول انفرادیاست و ظرفیت آن در حالت معمولی سیصد نفر را در خودجای می دهد ، اما واقعیت این است که در بسیاری ازمواقع ، شمار بسیاری از زندانیان در سلول های کوچکجای داده شدند و به همین راحتی ظرفیت زندان را افزایشمی دهند!دو سالن ابتدایی آن مخصوص زنان و بقیه به زندانیان مردتعلق دارد ، در مقابل هر سالن کی دوربین نصب شده وصندلی و میزی قرار دارد که نگهبان هر سالن پشت آنمی نشیند و مسئول انتقال زندانیان به دستشویی ، حمامو یا اتاق بازجویی و شکنجه است. اما برخی از سلول هارا با برداشتن دیوار حائل بین دو سلول بزرگتر کرده اند .در انتهای هر سالن دستشویی و حمام به صورت مشترکوجود دارد و زندانیان هر سالن برای رفع نیاز خود به آنجامی روند. نوبت دستشویی سه بار در طول روز است وحمام و هواخوری دو بار در هفته.) امکان هواخوری منوطبه اجازه ی بازجو است ( سلول های سالن آخر کوچکتر است اما حمام و دستشویی در داخل سلول قرار دارد. اینامر تحمل سلول را برای زندانی دشوارتر می سازد چونهیچگاه از سلول کوچک خود حتی برای لحظه ای بیروننمی رود.سلول های انفرادی در این بند بسیار کوچک و به زحمتاز شش متر مربع تجاوز می کند. پنجره های بسیار کوچککه با نرده ها و صفحه ی فلزی مشبک در بالای هر سلول، امکان مشاهده بیرون و اندک نور ممکن را هم از بینبرده است. چراغ های سلول همیشه روشن است و چوندر دیوار کار گذاشته شده اند ، سلول را بسیار نامناسب ودلگیر می سازد.انتقال هر نوع اطلاعاتی از بیرون ، حتی زمان و تاریخ برایزندانی ممنوع است. رفتار نگاهبانان بسیار تند و توهینآمیز است و در برخی مواقع حتی آنها اختیار کتک زدنزندانی را نیز دارند و گاهی در شکنجه در اتاق هایی کهبه نام اتاق فنی معروف است به بازجویان کمک می کنند.تمامی رفتارهای شما را در برگه ای مخصوص ثبت کردهو آنرا به بازجوی مخصوص شما گزارش می کنند.این سلول های انفرادی ارتباط شما را با دنیا قطع می کنندو شما آنقدر این سلول ها در انزوای دیوانه کننده ی آننگاه داشته می شوید که تمامی امیدها و نیروی مقاومتشما از بین برود. اهمیتی ندارد که این مدت چقدر به طولخواهد انجامید. سلول های انفرادی مهمترین حربه برایشکستن مقاومت زندانیان سیاسی و تن دادن به اعترافاتتحمیلی و اتهامات دروغین از سوی بازجویان است ، امادر عین حال شکنجه در اتاق های سفید رنگ بازجویی نیزبخشی از جریان عادی بازجویی محسوب می شود. هر قدرکه از مدت اقامت زندانی در سلول ها می گذرد ، تحملسلول برای او سخت تر می شود ، تا حدی که وی ترجیحمی دهد برای شکنجه از سلول خارج شود اما حداقل مدتی را در بیرون از سلول بگذراند و یا با کسی حتی اگر آن فردبازجو باشد ، صحبت کند. زندانی بعد از گذشت دو یا سهماه در این سلول ها ، خواب و خوراک منظم خود را ازدست می دهد. اعتصاب غذا و خودکشی به عنوان تنهاراه نشان دادن اعتراض ، امری عادی و مرسوم است. بههمین دلایل ، مواد غذایی در ظرف های پلاست کیی بهزندانی داده می شود تا امکان خودکشی از او سلب شود.لامپ ها را نیز برای جلوگیری از خودکشی با توری فلزیپوشانده شده اند. در مدت اقامت من در بند 209 اوینشاهد اقدام به خودکشی دو نفر بوده ام. اولی با نخ های بههم تابیده دور پتو ، برای خود طناب دار درست کرده بودو دومی توانسته بود توری لامپ را کنار بزند و رگ دستخود را با آن ببرد. متاسفانه یا خوشبختانه ، هر دو زندانیاز مرگ نجات یافتند. این اتفاقات تنها آنچیزی بود کهبازجویان برای من تعریف کرده بودند تا من را پیشاپیش ازفکر مقاومت بازدارند.باید دانست که هر اتفاقی برای زندانیان در بند 209 اوین ،امکان پذیر است چون براساس منطق این زندان ، زندانیبه بازجوی خود تعلق دارد و بازجو درست مانند کی ارباب، صاحب جان زندانی است و هر تصمیمی که بخواهد میتواند در مورد او اجرا کند. می تواند این بند را برای ویبه بهشت یا جهنم تبدیل کند. هر درخواست زندانی ،هرگونه امکاناتی که در اختیار او قرار داده می شود منوطبه اجازه ی بازجوست.دلیل اعطای این اختیار تام به بازجو، افزایش قدرت او برای اعتراف گرفتن است. زندانی همتوسط بازجویان شکنجه می شود و هم تنها امیدش بهآنان است. این موقعیت سبب می شود که زندانی توانمقاومت در مقابل تهدید و تطمیع های بازجویان را ازدست بدهد.بر گرفته از،روزنامه خیابان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر