سلامشنبه ۲۰ تیرماه ۱۳۸۸ و ۱۱ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی، ساعت هشت صبح تهرانه.من ابتدا میخوام که اظهار نظر یکی از مفسرین غربی رو راجع به تظاهرات درخشان روز پنجشنبه ۱۸ تیر ذکر بکنم که به درستی گفته بود که این رو باید اسمش رو گذاشت تظاهرات به سبک ایرانی و گفته بود که ایرانیها با هوشیاری و باهوشی که دارند، تغییر تاکتیک دادند، پخش شدند، نیروهای سرکوبگر نتونستند سرکوبشون کنند و ایرانیها در حالی که شادی میکردند، در حالی که بستنی میخوردند، در حالی که گاهی به رقص و طرب دراومده بودند، اما با نشون دادن علامت یا با بعضی شعارها، درجاهایی هم که دور از دسترس مأموران بود با شعارهای تندتر، مخالفت و اعتراض خودشون رو نشون دادند و به نظر من هم این یک سبک ایرانیست در تظاهرات؛ که اگر ما هر پنجشنبه که قراره از ساعت پنج تا هشت شب تظاهرات داشته باشیم، عمومی در سطح تمام شهرهای کشور گسترده بشه، یک فصل نوینی در تاریخ مبارزات باز خواهد کرد. این رو هم بگم که این حرکت عمومی همه با هم هر پنجشنبه، مثل اللهاکبر هر شب واجبه؛ برای اینکه همه احساس یکپارچگی و مقاومت میکنند. این فرق داره با اینکه جوانها و اونهایی که قبراقترند، در واقع ممکن است که هر روز تظاهرات برقآسای پنج دقیقهای در نقاط پرجمعیت بکنند که نیروهای سرکوبگر و کودتاچی رو در طول هفته هم بدوانندشون و خستهشون بکنند و دور شهر و کشور حرکتشون بدند. به قول مشهدیها او سوایه این سوا! این دو تا کاملاً با هم دیگه تفاوت میکنند. یک کسی پرسیده بود که «آیا میشه ما شعارهای شوخی و کمدی بدیم، دست بندازیم؟» به نظر من حتماً و حتماً! اتفاقاً در تظاهرات عمومی یا حتی تظاهرات برقآسا، گاهی شعارهای شوخی هم ذوق ایرانیها رو نشون میده، هم به سبک تظاهرات ایرانی بهتر میخوره و هم در سایر جنبشهای دنیا هم سابقه داشته؛ مثلاً در لهستان یک گروهی بودند که مخففشون ویپ WIP میشد (که من نمیدونم مخفف چه کلماتی در زبون لهستانیه) بچههای جوانی بودند که معروف بودند به اینکه شعارهای شوخی در میارند و همه منتظر برخوردهای اونها بودند و اصلاً کمک کرده بود به اینکه ادبیات مبارزه رو ببره تا اقصی نقاط جامعه. مثلا اون کسی از من سؤال کرده گفته «ما میتونیم هر وقت چشممون به پلیس ضدشورش افتاد بگیم پلیس ضد شورش محمود رو ببر بشورش»، به نظر من خیلی هم خوبه یا شوخیهایی از این قبیل که مطمئن باشید خود پلیس ضدشورش رو هم شل میکنه و خیلی راحتتر سر زبون میفته. یک سؤال دیگه شده که «آیا در تظاهرات برقآسا ما میتونیم که یک سطل زبالهای یا یک لاستیکی آتیش بزنیم؟» به شرطی که البته پنج دقیقه وقت کافی باشه، هیچ اشکالی نداره! برای اینکه وضع اون منطقه رو فوقالعاده میکنه، مردم رو متوجه میکنه، عکس و فیلمی که میگیرید رو جذابترش میکنه و نشون میده که یک حالت اعتراضی داره؛ به شرط اینکه بشود که توی همون پنج شش دقیقه این کارها رو انجام داد. باز یک سؤال دیگه در همین رابطه شده که «آیا وقتی موتور سوارها میان، از این میخهای سهپر (که الان توی اینترنت هم خیلی طرز ساختنش هست) می شه ما بسازیم بریزیم؟» به نظر من در تظاهرات برقآسا ممکنه موتوریها نتونند به شما برسند، ولی بهخصوص در تظاهرات بزرگ، موتورسوارها همون نقشی رو بازی میکنند که اسبسوارهای پلیس در جاهای دیگه بازی میکنند؛ بنابراین چند نفر مسئول ریختن این میخها باشند و موتورها پنچر بشه، بسیار بسیار مؤثره و اونها نمیتونند که بزنند وسط جمعیت. ضمن اینکه وقتی موتورشون پنچر شد، اون موتور سنگین رو باید کول بگیرند و ممکنه مردم هم کمکشون کنند موتورشون رو کول بگیرند از صحنهٔ تظاهرات ببرند بیرون. باز یک عده جوانها (بهخصوص چند نفر بچههای دبیرستانی) پرسیدند گفتند «ما در بعضی مناطق یک کمیتهٔ محلی درست کردیم، شبها تا صبح توی کوچه شعار مینویسیم و نیروهای سرکوبگر دنبالمون میکنند، ما فرار میکنیم، جنگ و گریز میکنیم، آیا این کار خوبیست؟» به نظر من حتماً خوبه! به شرط اینکه اولاً کسی جونش به خطر نیفته، زرنگ باشند بچهها، احتیاط رو رعایت کنند که خدای نکرده مشکلی براشون پیش نیاد و دوم اینکه هرگز و هرگز در مقابل یک بسیجی، یک پلیس، یک نیروی سپاهی (یک نیرویی که البته شناسنامه داره و معلومه که اصل و نصب داره) هرگز شما نباید کاری بکنید که برخورد خشونتآمیز برای اون آدم با شما مجاز بشه در ذهنش، شما باید که حد برخوردتون با او جوری باشه که او اگر هر خشونتی بخواد با شما بکنه براش غیرمجاز باشه. بنابراین سنگ زدن و کتک زدن و چوب زدن و اینها کارهای خلافیست، ولی شوخی کردن و به دیوار شعار نوشتن و گاهی ترسوندن و گاهی فرار کردن و تا صبح اونها رو خسته کردن و از این طرف به اون طرف کشوندن، بسیار کار خوبیست و این کاریست که از جوانترها و با انرژیترها بر میاد.خوب از این سؤالات که رد بشیم (حالا سؤالات زیادی هم هست) من میام سر همون بحث فلجسازی که وعده کردیم از امشب راجع بهش بحث بکنیم. ببینید وقتی یک حکومتی غیرمشروعه، مثل یک قشون اجنبی میمونه که کشور رو اشغال کرده. بنابراین مردم باید نشون بدند که حکومتپذیر نیستند. مردم باید نشون بدند که این قشون اجنبی نمیتونه سوار گردهٔ مردم بشه و کشور رو اداره بکنه. هیچ کجا نباید برای اونها امن باشه. هیچ ادارهای نباید بهش اعتماد بکنند. هیچ کارخانه، هیچ مهندس، هیچ متخصصی، هیچ کارشناسی نباید که کودتاکرها فکر کنند که میتونند بهش اعتماد کنند. همونجوری که دیشب صحبت کردیم، سه بخش هست که ستون فقراتیست که حکومت کودتا رو با مشکل مواجه میکنه: یکی برقه، یکی مخابراته، یکی سیستمهای کامپیوتریه. برق اون بخشیست که جون دنیای مدرنه؛ در یک کارخونه چه کارگرها همه اعتصاب بکنند، همه با سختی و مشقت و تحمل هزینه و خطر و احتمالاً بیپولی و بیکاری اعتصاب بکنند، چه اینکه فقط بخش برق با اعتصابی که میکنه یا زرنگی که میکنه، برق کارخونه رو از کار بیندازه. فرقش این است که کارخونه کار نمیکنه ولی کارفرما ناچاره حقوقشون رو هم بده؛ این بهخصوص در کارخانجات بخش دولت اتفاق میفته. همین جا این رو هم بگم، اعتصاب به سبک ایتالیایی عبارت است از نوع اعتصابی که ظاهراً همه سر کارشونند، اما هم کمکاری میکنند، هم یک جاهایی که گلوگاه تولیده، یکجاهایی که حساسه در تولید، کار نمیکنه یا اون کارگر میره روونهٔ بهداری میشه؛ یا یک تکه از یک پرس برداشته شده و اون پرس کار نمیکنه، بنابراین یک قطعه کار نمیکنه، لذا محصول نهایی از در کارخونه بیرون نمیاد. اگه «جیگ و فیکسچر» درب عقب یک خودروسازی هم خراب بشه، چون درب عقب مونتاژ نمیشه، ساخته نمیشه، ماشین میاد بیرون ولی چون درب نداره، نمیشه تحویل داده بشه، محصول نهایی نمیره بیرون. اعتصاب به سبک ایتالیایی روش خوبیست که درواقع عملاً اقتصاد رو میخوابونه، تولید رو فلج میکنه، بدون اینکه بخواد مشکل و تبعات و خطرات اعتصاب پیش بیاد. برگردیم به برق، اگر توی یک اداره، در شهرداری فرض کنید فقط تکنسین برق کمک کنه به بخش اعتصاب، برق اونجا کار نکنه، تمام اون اداره کار نمیکنه؛ مردم هم همه میفهمند که این مردم هستند، مبارزین هستند که این کار رو کردند و ناراضی نمیشند. لذا به نظر من قسمت برق بخش حساسیست که در هرکجا، اگر تکنسینهای اون بخش، مهندسین اون بخش، کارگرهای اون بخش همکاری بکنند و اون بخش کارنکنه، تمام اون دستگاه کار نمیکنه.عرضم رو همین جا تموم بکنم به امید فردایی بهتر و موفقتر. تا فردایی دیگه پیروز و سرافراز باشید. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر