بیانیه ها مهم مهم مهم مهم
*** در صورت فیلتر شدن آدرس وبلاگ به http://hangeazadi.blogspot.com/ و http://hange-sabz.blogspot.com/ مراجعه نمایید و برای اینکه در صورت فیلتر شدن به ما دسترسی داشته باشید در وبلاگ عضو شوید (در سمت چپ وبلاگ)
/\ \/ \/ /\ /\ /\ /\ /\ /\ /\/\\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ /\/\/
/'/'//'/'/'/'/////////////////////////////////////////
بسیار مهم !!! شبکه لابی رژیم ایران و رهبری جنبش در آمریکا
نوار صوتی جلسه محرمانه بسیجی ها در مورد مکانیزم سرکوب مردم بسیار* مهم پخش کنید*
سرود جنبش ملی ما هستیم کلیک کنید
http://www.4shared.com/file/117550181/eca24429/jonbesh.html
-----------------------------------------------------
3 عامل مهم رژیم
برق
مخابرات
صدا و سیما
نحوه مبارزات به شرح زیر می با شد.
*****راهکارهای اقتصادی برای مبارزه با دولت کودتا (۲)- بیرون کشیدن پول از بانکها، نخریدن اوراق مشارکت، نوشتن بروی پولها *****
1-sms تحریم
2-کالاهای تبلیغاتی صداوسیما تحریم
3- پرداخت قبوض موبایل تحریم
4-هرشب بانگ الله اکبر ساعت 10
5-هر شب ساعت 9 شب مصرف برق را به اوچ برسانید به مدت 30 دقیقه
*** کالاهای که باید تحریم کنیم و نخریم این کالاها تامین مالی صدا و سیما هسنتد***
1-شامپو صدرصحت ******10-شوینده های اتک
2-موسسه قلم چی****** 11-دمپایی نیکتا
3-چی توز****** 12-کولرگازی سامسونگ
4-تبرک ******13-تخم مرغ تلاونگ
5-مزمز ******14-قالی شویی ایران مهر
6-لینا****** 15-دستمال گلریز
7-لوازم نقاشی سنا****** 16-دستگاه ورزشی پورتن
8-قالی شویی گل ابریشم 17******-محصولات غذایی وارنا
9-لوازم خانگی الکترواستیل****** 18-پوشاک ماکسیم
19-قند و شکر لادن
*****************************************
معتبرترین رسانه ها
*****************************************
خبررسانی مردمی هر ایرانی یک خبرگزاری- دکتر علیرضا نوری زاده - دکترمحسن سازگارا-شهرام همایون (جنبش ملی ما هستیم channelonetv.com) - قائم مقامی (epersianradio.com)
*****************************************
______________________________
رسانه هایی که به نفع منافع خود کار می کنند
*****************************************
bbc-Voa- تلوزیون پارس و شخص آقای شجره -
*****************************************
۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه
تظاهرات 18 تير در تهران؛ گزارش خوانندگان
تقريبن از تقاطع كشاورز درگيريها شروع شد و نيرويهاي انتظامي بودند كه مردم را متفرق ميكردند و چشمهاي خودشان هم از گازاشكآور پر بود از اشك! ما به سمت 16 آذر رفتيم، تمامي وروديها به پايين بسته بود، برگشتيم! گويا نيروهاي انتظامي نتوانسته بودند آنطور كه خواسته حكومت بود مردم را متفرق كنند براي همين يكدفعه نيروهاي ضد شورش آمدند. تمام پارك لاله و خيابان حجاب پر شد از گاز اشكآور و مردمي كه در پارك براي تفريح آمده بودند با بچه و پيك نيك و سفرههايشان زير بغل به سمت كارگر شمالي و فاطمي در حال دويدن بودند هر كسي كه سيگاري بود تند تند سيگار روشن ميكرد و تو چشم زن و بچهها فوت ميكرد! فضاي خيابانهاي اطراف پارك لاله كاملن امنيتي بود و پر بود از ماموران ضد شورش با رنگهاي خاكستري و آبي و سبز !
ما به سمت كشاورز غربي رفتيم تا وارد چمران بشيم كه اونجا به اولين تقاطع كه رسيديم ديديم تقريبن چهار راه دست مردمه و جمعيتي بالغ بر 3 هزار نفر در حال شعار "مرگ بر خامنهاي" و "خامنهاي حيا كن ... سلطنت را رها كن" بودند! و وسط چهار راه هم آتيش روشن كرده بودند براي مقابله با گاز اشكآور!
زمان هر چه جلوتر ميرفت اوضاع براي حكومت وخيمتر ميشد تا اينكه بالاخره آخرين نيروي خود يعني نوپو و بسيج را هم وارد ميدان كردند!
جلوتر كه رفتيم سر يك چهار راه ديگه كه خلوتتر بود منظره جالبي رخ داد! دقيقن اتفاقي كه براي خودم افتاده بود (گفتم يه روزي ميگم!) داشت براي يه مردي كه از قضا هم قيافه و همسن خودم بود رخ ميداد و يه موتوري دو تركه بسيجي دنبالش ميكردند كه مرد به طرفي كه ما بوديم آمد و موتوري هم از بريدهگي خيابان گذشت و پيچيد جلوي پيكاني كه داشت مرد را از صحنه دور ميكرد و آن را متوقف كرد!
بايد كاري ميكردم (چرا كه مردم هم در يوسفآباد براي من هم همين كار را كردند، وگرنه الان من تو خونه نبودم!) ماشين را نگه داشتيم و به بچهها گفتم بريد جلوش را بگيريد تا مرد را نبرند دو سه تا ديگه از مردم هم اومدند جلو يكي از بسيجيها داشت مرد بيچاره را كه قلبش مثل گنجشك ميزد به سمت موتور رفيقش ميبرد مردم سعي كردند از دست اون بيرونش بيارند ولي بسيجي با كمال وقاحت اسپري فلفل را از جيب بيرون آورد به سمت مردم پاشيد تقريبن داشت مرد را ميبرد و با تجربهاي كه از سالهاي قبل داشتم ميدانستم چه بر سر او خواهد آمد همينطور سر دوستان داد ميزدم كه كاري كنيد كه يكباره يك جوان تقريبن 18 ساله كه انگاري فرشته نجات باشد از اون طرف خيابان دوان دوان خود را به بسيجيه رساند و خودش را انداخت روي بسيجيه و با اسپري فلفلي كه داشت مقابله به مثل كرد و دقيقن تو چشماش زد!
بسيجي داد زد آي كور شدم كور شدم! مرد را رها كرد و داد زد "سيد بيا من رو ببر... زود باش" تا سيد بيايد و بسيجي سوار شود كتك بود كه ميخورد و بالاخره توانست از ميان مردم بگريزد و با رفيقش فرار كند!
مرد رها شده و راننده پيكان كه انگاري دنيا را به آنها داده باشند هم از راه ديگري رفتند!
مردم هم چنان از اين حركت خود و آن جوان احساس شعف داشتند تو گويي قدرتي دوباره يافتهاند و به سمت تجمع حركت كردند!
ما تقريبن تا ساعت 10 همان حوالي و اميرآباد بوديم!
آخر وقت (حوالي ساعت 10) نميدانم چه اتفاقي در كوي و اميرآباد يا پارك لاله افتاده بود كه چيزي در حدود دو سه هزار نيروي ضد شورش و بسيجي و نوپو در لباسهايي با رنگهاي خاكستري و آبي و سبز و شخصي سرتاسر كارگر از انقلاب تا كوي را پوشانده بودند!
دوستي كه تازه برگشته بود تلفن زد و گفت همين داستان در ميدان ونك و خيابان يوسفآباد و هفتتير و انقلاب هم بوده است!
شد آنچه كه بايد ميشد!
من هيچ سالگردي از 18 تير را به شكوهي و با عظمتي و شلوغي امسال نديدم! اگر سالهاي قبل فقط دانشجو بود امسال پير و جوان از هر قشر بودند و سه روز تعطيلي و سفارشهاي مكرر مجريهاي خودفروخته صدا و سيما براي رفتن مردم به مسافرت و شمال هم كارگر نشد و مردم همچنان در ميدان بودند و حكومت هم شوكه شد!
آقاي احمدي مقدم فرمانده ناجا ديديد كه مردم را نميشناسيد و بر خلاف حرف شما ماندند و 18 تير را گرامي داشتند!
...
تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!
شاهد عيني : داريوش.ش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر