بیانیه ها مهم مهم مهم مهم
*** در صورت فیلتر شدن آدرس وبلاگ به http://hangeazadi.blogspot.com/ و http://hange-sabz.blogspot.com/ مراجعه نمایید و برای اینکه در صورت فیلتر شدن به ما دسترسی داشته باشید در وبلاگ عضو شوید (در سمت چپ وبلاگ)
/\ \/ \/ /\ /\ /\ /\ /\ /\ /\/\\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/ /\/\/
/'/'//'/'/'/'/////////////////////////////////////////
بسیار مهم !!! شبکه لابی رژیم ایران و رهبری جنبش در آمریکا
نوار صوتی جلسه محرمانه بسیجی ها در مورد مکانیزم سرکوب مردم بسیار* مهم پخش کنید*
سرود جنبش ملی ما هستیم کلیک کنید
http://www.4shared.com/file/117550181/eca24429/jonbesh.html
-----------------------------------------------------
3 عامل مهم رژیم
برق
مخابرات
صدا و سیما
نحوه مبارزات به شرح زیر می با شد.
*****راهکارهای اقتصادی برای مبارزه با دولت کودتا (۲)- بیرون کشیدن پول از بانکها، نخریدن اوراق مشارکت، نوشتن بروی پولها *****
1-sms تحریم
2-کالاهای تبلیغاتی صداوسیما تحریم
3- پرداخت قبوض موبایل تحریم
4-هرشب بانگ الله اکبر ساعت 10
5-هر شب ساعت 9 شب مصرف برق را به اوچ برسانید به مدت 30 دقیقه
*** کالاهای که باید تحریم کنیم و نخریم این کالاها تامین مالی صدا و سیما هسنتد***
1-شامپو صدرصحت ******10-شوینده های اتک
2-موسسه قلم چی****** 11-دمپایی نیکتا
3-چی توز****** 12-کولرگازی سامسونگ
4-تبرک ******13-تخم مرغ تلاونگ
5-مزمز ******14-قالی شویی ایران مهر
6-لینا****** 15-دستمال گلریز
7-لوازم نقاشی سنا****** 16-دستگاه ورزشی پورتن
8-قالی شویی گل ابریشم 17******-محصولات غذایی وارنا
9-لوازم خانگی الکترواستیل****** 18-پوشاک ماکسیم
19-قند و شکر لادن
*****************************************
معتبرترین رسانه ها
*****************************************
خبررسانی مردمی هر ایرانی یک خبرگزاری- دکتر علیرضا نوری زاده - دکترمحسن سازگارا-شهرام همایون (جنبش ملی ما هستیم channelonetv.com) - قائم مقامی (epersianradio.com)
*****************************************
______________________________
رسانه هایی که به نفع منافع خود کار می کنند
*****************************************
bbc-Voa- تلوزیون پارس و شخص آقای شجره -
*****************************************
۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سهشنبه
روز جمعه در مقابل زندان اوین در کنار خانواده های زندانیان سیاسی
۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه
۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه
بهروز جاوید تهرانی برای چندمین بار مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفت
روز چهارشنبه 14 خرداد ماه تعدادی از زندانیان بند 1 زندان گوهرداشت کرج که پاسداربندها به آن بند آخر خطیها می گویند در اعتراض به شرایط طاقت فرسا و قرون وسطائی اقدام به اعتصاب غذا نمودند. فردی بنام بخشی که در قتل زنده یاد زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی –کانادائی نقش داشت.آقای جاوید تهرانی را از سلول خود بیرون برد و به سلولی که محل شکنجه زندانیان است انتقال داد. به دستان ، پاها و چشم او پابند،دست بند و چشم بند زدند و همراه با خادم رئیس بند 1 و چند پاسدار بند دیگر او را آماج باتون های خود قرار دادند ،که در اثر ضربات باتون چند نقطه از بدن او دچار خونریزی می شود و شرایط جسمی او به وخامت می گرایید. بخشی همراه با 2 پاسداربند دیگر سراسیمه او را به بهداری زندان منتقل کردند. شاهدان عینی که در بهداری زندان، زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی را دیده بودند .او از ناحیه دست ،پشت و پا بشدت مورد شکنجه قرار گرفته بود و از ناحیه پا دچار خونریزی شده بود. افسر پاسدار بخشی از تماس زندانیان با او بشدت ممانعت می کرد.
زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی مدتهاست که در این بند تحت شکنجه های قرون وسطائی قرار دارد تا به حال در اثر شکنجه های وحشیانه دچار صدمات جدی شده است. دستها و پاهای او کبود و زخمی هستند،کتف راست او در رفته است،کلیه های او دچار آسیب جدی شده است،زانوی وی در اثر ضربات باتون آسیب دیده است و به سختی قادر به راه رفتن است. وضعیت کلی جسمی او در شرایط بسیار بدی است. شکنجه های مستمر و پایان ناپذیر در بند مخوف1 زندان گوهردشت چیزی جزء قصد حذف فیزیکی او نمی تواند باشد.
کسانی که در شکنجه و اذیت و آزار او نقش دارند و او را به سوی مرگ تدریجی سوق میدهند عبارتند از علی حاج کاظم رئیس زندان که بدستور وی به این شکنجه گاه منتقل شده است،علی محمدی معاون زندان ، کرمانی و نبی الله فرج نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،خادم رئیس بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد. علی محمدی معاون اجرائی زندان گوهردشت کرج خطاب به آقای بهروز جاوید تهرانی گفته است: که در این شرایط از شر تو هم راحت خواهیم شد.
از طرفی دیگر فشارها و اذیت وآزارها علیه زندانیان سیاسی و سایر زندانیان شدت یافته است. یکی از شیوه های غیر انسانی که علیه زندانیان بکار برده می شود. زندانیان بی دفاع از ساعت 09:30 از سلولهای خود به محوط زندان برده می شوند و آنها را تاساعت 12:00 در زیر آفتاب شدید و گرمای زیاد نگهداری می شوند که هر روز تعدادی از آنها دچار گرما زدگی می شوند. زندانیان در طی مدتی که به محوطه برده می شوند از نوشیدن آب محروم هستند و همچنین امکان استفاده از دستشوئی را ندارند. آخریان رئیس فعلی بند 6 و افسر پاسدار حسن کرد همراه با تعدادی پاسداربند هنگام انتقال زندانیان به این محوطه آنها را با باتون مورد ضرب وشتم قرار میدهند.
در بند 4 زندان گوهردشت کرج که در حال حاضر محل تجمع زندانیان سیاسی سرشناس می باشد. چندین برابر ظرفیتش زندانی در آن جای داده اند در حالیکه بر امکانات این بند چیزی افزوده نشده است و زندانیان از حداقل حقوق انسانی خود محروم هستند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که جان زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی را مورد تهدید قرار میدهد هشدار میدهد.و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
18 مرداد 1388 برابر با 09 اگوست 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دفتر دبیرکل سازمان ملل
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
گزارشی تکاندهنده؛ «ببريد حامله شون كنيد اين بچه قرتيا رو!»
افشاي يك جنايت كثيف!
«ببريد حامله شون كنيد اين بچه قرتيا رو!»
در هفته اول مردادماه، سي و چند روز بعد از كوچ اجباري از خانه و اختفاء و زندگي مخفي، پسرم دچار «گوش درد» شديدي شد و نيمه هاي شب، مجبور شدم او را به درمانگاه شهرستاني كه آن روزها در يكي از خانه هاي آن مخفي شده بوديم ببرم.
داخل درمانگاه، پيرمرد رنجوري را ديدم كه زير دستان پسرك نوجوانش را گرفته و نرم نرمك او را از درمانگاه بيرون مي آورد. كمكش كردم. پسرش نمي توانست راه برود و خودش هم جاني نداشت كوله اش كند. من زير بغلش را گرفتم و تقريبا" از زمين بلندش كردم و با خودم كشاندم. چند تاكسي ايستاده بودند اما رقمهايي گفتند كه لابد براي پيرمرد زياد بود و داشت پا به پا ميشد. خواستم پولي به او بدهم اما ديدم پسرم از داروخانه درمانگاه بيرون آمد و داروهايش را كه خريده بود، نشانم داد كه يعني برويم. دكتر به او گفته بود گوشش عفوني شده و با آنتي بيوتيك خوب مي شود و چيز خطرناكي نيست.
به پيرمرد گفتم خودم ميرسونم تون. او و پسرش را نشاندم صندلي عقب و راه افتاديم به سمت حومه جنوبي شهرستان. آرام با اشاره دستش مسير را نشانم مي داد. خيابانها خلوت بود و تند مي راندم. پسرش 17 يا هجده ساله به نظر مي رسيد. گفتم:« اسمت چيه جوون؟» پدرش زير لب جواب داد:«مهدي!» بعد انگار با خودش گفت:«يا مهدي صاحب الزمان! خودت تقاصشو بگير!» گفتم:«ايشالا چيزيش نيست! مهدي جان! تو بايد مقاوم باشي! چيه مثه پيرمردا شدي؟ محكم باش!» گفتم:« تصادف بوده؟ لابد با موتوري چيزي شيطنت كردي ها!» و لبخندي زدم تا فضا عوض شود. اما مثل اينكه همان شوخي من، يك چيز تلخ را در اين پدر و پسر زنده كرد. از توي آينه نگاهشان كردم. ديدم پيرمرد اشك مي ريزد و پسرش به هم ريخته! برگشتم به پسرم نگاهي كردم. او هم تلاشش را كرد تا فضا را عوض كند، برگشت و از «مهدي» پرسيد:« چندسالته مهدي؟ پيش هستي (پيش دانشگاهي) يا سّوم؟» پسرك باز جوابي نداد. در سكوتي سنگين رسيديم به خانه آنها. وقتي پيرمرد خواست پسرش را از ماشين پياده كند، زير لب چيزي گفت كه بدنم را لرزاند. به لهجه محلي گفت. چيزي شبيه اينكه «چه خبر از دل من داري يا مهدي»!؟
تا در خانه كمكشان كردم و ناله هاي ريز «مهدي» زير گوشم بود. گفتم نگفتي چش شده؟ تصادف كرده؟ عمل كرده؟ چي شده؟ پيرمرد اشك مي ريخت! فقط آه مي كشيد و زير لب نفرين مي كرد.كنجكاو شدم بدانم.
پسرم را بردم و گذاشتم خانه پيش خانواده مان و دوباره راه افتادم سراغ خانه پدر «مهدي»! به پيرمرد گفته بودم مي روم و بعد مي آيم و او هم مخالفتي نكرده بود. خواستم برايش مرهمي باشم. مي توانستم اقلا" گوش خوبي براي شنيدن حرفهايش باشم. از گفتگو با مردم شهرهايي كه سفر مي كنم، خيلي چيزها ياد گرفته ام. تلخ يا شيرين، فرقي ندارد. هر كجاي اين سرزمين، شيريني آشنايي با مردم و تلخي ستمي كه هر كدام به نوعي مي كشند، برايم سرشارند از تجربه ها. گاهي چيزي كه مي نويسم، حرف كسي است كه در همدان برايم گفته، يا درددل كسي است در شمال يا اصفهان. خيلي از اينها ديگر حرفهاي شخص من نيستند.حرفها و دردهاي مردماني است كه اينجا و آنجا مي بينم. مردمي كه سهراب سپهري آرزو كرده بود«كاشكي اين مردم، دانه هاي دلشان پيدا بود!» و بلافاصله دريافته بود كه اگر بتواند دانه هاي دل خونين مردم را مانند دانه هاي انار ببيند، شايد تحملش آسان نباشد: «مي پرد در چشمم آب انار!» اين روزها، دانه هاي دل مردمان بسياري را ديده ام، كه سرخ بوده اند و خونين! و «غم»، در دانه هاي دل خونين خيلي از آنها پيداست! شايد براي همين است كه من و پيرمرد، زود جور شديم و او سفره دلش را برايم باز كرد. تو گويي همديگر را سالهاست مي شناسيم.
وقتي رسيدم، خواهر بزرگ «مهدي» در را باز كرد. نمي دانم چرا مرا «آقاي دكتر!» صدا كرد. ديگر اين كلمه از زبانش نيفتاد. من هم مخالفتي نكردم. «عاقله زني» حدودا" 46 ساله بود كه غمي بزرگ در چشمهايش بود. فقط او و مهدي و پدر پيرشان در خانه بودند. چند سالي بود كه مادرشان مرحوم شده بود و مهدي از كودكي، مادر نداشت و اين خواهر دلسوز، برايش مادريها كرده بود. اينكه از كجا شروع كرديم به صحبت و چطور بحث را كشاندم به مريضي «مهدي» و چطور پيرمرد اعتماد كرد سفره دلش را برايم پهن كند، طولاني است. بماند.
بحثهاي حاشيه اي را حذف مي كنم و سرگذشت دردناك پسر 18 ساله اي را مي گويم كه حالا رنج عفونت روده و آسيب جدي مقعد امانش را بريده و افسردگي شديدي دارد و بخصوص خطر بيماري مهلك ايدز هم تهديدش مي كند. بدتر از همه اينكه، از علت اين بيماري و اين جراحتها، حتي خجالت مي كشند به فاميل خود هم حرفي بزنند. اما گشودن عقده دل براي يك مرد غريبه، حداقل اين خوبي را دارد كه دل آدمي را سبك مي كند. پايد پيرمرد به همين دليل، حرفهاي دلمه شده روي دلش را با من گفت و كمي سبك شد.
***
مهدي پارسال با پسر دائي اش به تهران رفت تا كار پيدا كند. چندجايي كارگري كردند و بالاخره در يك پيتزافروشي در خيابان آزادي كاري پيدا كردند و شبها همانجا مي خوابيدند. مهدي درسش را نتوانسته بود ادامه بدهد. عكس خندان او روي طاقچه، زمين تا آسمان با اين پسرك پژمرده و زرد و افسرده حال فرق داشت. در عكس زيبا و خندان بود، با چشماني براق و حالا پيرمردي شده بود كه فقط موهايش سفيد نشده باشد؛ فرتوت و پژمرده.
مهدي روز 25 خرداد به دستور صاحب پيتزافروشي، از عصر مغازه را تعطيل مي كند و از پشت شيشه ها بيرون (راهپيمايي سكوت 25 خرداد) را نگاه مي كند. يك پارچه سبز هم به مچش بسته بود و مهندس موسوي را دوست مي داشت. پسر دائيش گفته او مغازه را سپرد و رفت توي پياده رو و كم كم با موج مردم راه افتاد و دور شد. از آن به بعد پسر دائي، خبري از مهدي نداشت تا بعد از 23 روز سرگرداني پدر مهدي در كلانتريها و دادگاهها، به قول خودش:«يه تيكه گوشت كبود و مريض به ما تحويل دادن و گفتن اين پسرت! زود برگردونش شهرستان وگرنه ...» تهديدش كرده بودند هيچ چيزي از زنداني شدن پسرش و «چيزهاي ديگر!» به كسي نگويد و آن پيرمرد بدبخت هم نگفته بود و حالا هم داشت براي اولين بار، با من درددل مي كرد چون «بالاتر از سياهي هم مگه رنگي هست؟»
مهدي روز اول، تب داشت و هذيان مي گفت. با ديدن خون فراوان در ادرار و مدفوعش، دكتر درمانگاه برايش چند آزمايش نوشت و معاينه هاي دقيق تري كرده بود. بعد از اينكه دكتر معالج،«يواشكي» به پدر مهدي هشدار داده بود كه « طبق آزمايشهايي كه كرديم، پسرت را يك يا چند مرد، با زور مورد تجاوز جنسي قرار داده اند!» پيرمرد از حال رفته بود. «پارگي شديد مقعد» بعد از بارها تجاوز و خونريزي، مقعد و روده هاي او را دچار عفونت شديد كرده بود و بر اساس اين ظواهر مشكوك، دكتر درمانگاه مي خواست «مقامات قانوني» و كلانتري را در جريان «احتمال يك جرم» مثل زورگيري و تجاوز به عنف قرار بدهد كه پيرمرد، ماجراي «زنداني بودن پسرش» را گفته بود و كاغذ آزادي پسرش را نشان دكتر داده بود. دكتر شوكه شده بود و پيرمرد گفته بود ديگر از مقامات قانوني و پليس و مأمور مي ترسد و پسرش بدتر از او شده:« وقتي داشتيم از درمانگاه مي رفتيم، هنوز رنگ صورت آقاي دكتر، مثل گچ سفيد شده بود! فهميده بود همين مأموراي قانون(!)، اين بلاها رو سر مهدي آوردن!»
مهدي از اتفاقات روزهاي زندانش، خيلي كم حرف زده بود. چندباري هم كه مي خواست براي پدرش شرح روزهاي زندانش را بگويد، از شدت هق هق از حال رفته بود و حرفهايش ناتمام مانده بود. ظاهرا" بعد از پايان راپيمايي، در درگيري هاي خيابان آزادي، مهدي در ميان جمعي از معترضان و بسيجيان قرار مي گيرد و هول مي كند. چندين باتوم مي خورد و تا به خودش مي آيد، بدست چند بسيجي مي افتد و حسابي كتكش مي زنند. بعد او و عده اي جوان ديگر را سوار ماشيني كرده و به جايي برده اند كه بر اساس مشخصاتي كه گفته بود بايد «كمپ كهريزك» بوده باشد. چيزهايي كه از سوله ها و قفسه هاي فلزي و ... كفته بود، كساني به پدرش گفته بودند :كمپ كهريزك» بوده. آنجا تعداد بسياري از دستگيرشدگان را در قفسه هاي فلزي زنداني كرده بودند و خوراك روزانه زندانيان، كتك و كابل و آويزان كردن از پاها و شكنجه هاي ديگر بود. فرداي دستگيري، يك مأمور مي آيد و مهدي و يك پسر ديگر را با كتك بيرون مي برد. جلوي بقيه زندانيان فرياد مي زده:«همتونو مثل اينا مي بريم و مي...نيم!» مهدي صداي يك مرد ديگر را شنيده كه گفته: « ببريد حامله شون كنيد اين بچه قرتيا رو!» مهدي را به اتاقكي بردند كه در فقره اول، مورد تجاوز يك مأمور قوي هيكل قرار گرفته و در حين تجاوز، از هوش رفته. بعد دوباره و دوباره. در همان روز، بيشتر از چهار مرتبه او را مورد تجاوز قرار داده بودند و خونريزي او، چنان شديد بوده كه به سلول فلزي و داغي منتقلش مي كنند كه كوچكتر بوده و به غير از «مهدي»، سه چهار پسر جوان ديگر با جراحتهاي شبيه به او در آن زنداني بوده اند. مهدي گفته «كف سلول پر از خون و پر از مگس و بوي تعفن بوده! و يكي از بچه ها انگاري از ديشب مرده بود و مأمورها نفهميده بودند!»
مهدي و چندين جوان ديگر، در طول حدود دو هفته در كمپ كهريزك، براي «آدم شدن!» و «ادب شدن!» بارها مورد تجاوز مأموران قرار گرفته بودند و در نهايت او را به بيمارستاني كه نامش را نمي داند، منتقل كردند. بعد از شتسشو و بخيه پارگي مقعد، او را بدون بستري در بخش، به زندان ناشناخته ديگري در داخل شهر تهران برده اند و بعد از حدود هفت روز گرسنگي و باتوم روزانه(!)، بالاخره او را به قيد ضمانت كتبي مبني بر «اقرار به خوش رفتاري مأموران زندان!» و تعهد به «عدم شركت در هرگونه تجمع و راهپيمايي ضد نظام!»، به پدرش تحويل دادند.
پدر بيچاره بي آنكه از واقعيت جراحتهاي مهدي خبردار باشد، پيكر نيمه جان پسرش را با اتوبوس به شهرستان محل زندگيشان منتقل مي كند و بعد از يك روز، با معاينه دكتر درمانگاه، متوجه اصل جنايتها مي شود.
حالا مهدي افسرده و با نگاهي بي روح و خيره به نقش و نگارهاي قالي، در بسترش خوابيده بود. آن عكس كجا؟ و اين چهره زرد و تكيده كجا؟ خواهرش گوشه اتاق نشسته بود و زير چادرش ضجه ميزد و نفرين مي كرد. آقاي خامنه اي و احمدي نژاد را نفرين مي كرد. چنان پر سوز نفرين مي كرد كه من از نفرين هايش ترسيدم و بر خود لرزيدم و مو بر بدنم راست شد.
آن روز گمانم اول ماه شعبان بود. پدر مهدي زير لب ذكر «يامهدي» مي خواند و دعا مي كرد تا نيمه شعبان، روز ولادت حضرت مهدي، مسئولان نظام تقاص اين ظلم و اين جنايت كثيف را پس بدهند. نمي دانم آن عدالت گستر جهان،«مهدي موعود عج» چه نگاهي به ستمكاري و جنايات نايب خودخوانده اش دارد؟ آيا آن «مهدي» به چشمان بيروح و بدن مجروح اين «مهدي» نگاهي كرده؟ و اگر نگاهش كرده، چه حالي پيدا كرده است آن امام غايب؟
وقتي از خانه پدر «مهدي» بيرون آمدم، ساعت حدود چهار صبح بود. با پيرمرد كلي رفيق شده بودم. اما هرچه اصرار كرد نماندم. دلم گرفته بود و بايد مي زدم بيرون. نفسم در نمي آمد. گمانم يك جاي مسير را اشتباهي رفتم و رسيدم به يك گندمزار. نمي دانم برق رفته بود يا آنجا آنقدر تاريك بود كه هيچ نشاني براي يافتن مسير به چشمم نمي خورد. «شبي تاريك و...» جاده را برگشتم. باز تاريكي بود. ايستادم. به آسمان نگاه كردم. بدنبال يك «كوكب هدايت» در آسمان شب چشم مي دواندم. چرا اين سرزمين، از سياهي ستم و ظلم، چنين تاريك شده؟ چرا نوري از هدايت نمي آيد؟ ما به جبران كدامين اشتباه، اسير اين سياهي شده ايم؟ كجاي مسيرمان را اشتباه رفته ايم؟ سرم را گذاشتم روي فرمان و گريستم.
قبل از رفتن، با تلفن همراهم، از «مهدي» چند عكس گرفتم. از پرونده پزشكي اش، از برگه آزاديش. به اين بهانه كه يك آشنا دارم براي رسيدگي! و قول شرف دادم براي حفظ جان مهدي و خانواده اش، عكسها را به «مقامات مسئول!» نشان ندهم. ببينيد ظلم تا كجاست كه مردم از همين «مقامات مسئول» مي ترسند و اين خانواده زخم خورده، مثل عزرائيل از مأموران نايب امام زمان وحشت دارند! «مهدي» هنوز جلوي نظرم است؛ با همان چشمان بيروحش و زندگي اش كه «نابود» شده و صدها تن مانند او كه شايد داستانشان، در دلهايشان مدفون و مكتوم است و راز خود را با هيچكس نخواهند گفت، از ترس آبرو يا تهديد مقامات مسئول!اين عكسها را براي ارائه به دادگاهي نگه مي دارم كه مطمئن هستم به زودي براي محاكمه سران نظام ضداسلامي و جنايتكاران ضدبشري تشكيل مي شود. مي گويم مطمئنم!
اگر مي پرسيد چرا چنين مطمئن هستم؟ خودم هم نمي دانم چرا؟ فقط مي دانم اركان بارگاه الهي، بيش از اين نمي تواند در مقابل نفرين جانگداز پدر و خواهر رنجديده «مهدي» و آه خود او تاب بياورند. آن ضجه هايي را كه من شنيدم و هنوز مرا هم مي لرزاند، خيلي زودتر از اينها صبر خدا را لبريز مي كنند و با «همت مردم»، بساط ظلم اين نظام فاسد در هم خواهد پيچيد. اطمينان من، از تاثير سوز آن ضجه هاست!
پیکر ترانه در روستایی در منطقه وازیوار آرام گرفته است
ترانه موسوی شهید شده است. در یکی از روزهای بین هفتم تا بیست و چهارم تیر. درباره نوع دستگیری و نوع مرگش بسیاری از وبلاگ ها خبرهایی داده اند و مطالبی نوشته اند که هر کدام تاحدودی به واقعیت تلخ شهادت ترانه پرداخته اند اما این وبلاگ نویسان مانند ما که دوستان ترانه هستیم نتوانستند به حقایق بیشتری درباره نوع و زمان مرگ ترانه و نیز محل دفن او دست پیدا کنند. ما دوستان ترانه هم مانند همه کسانی که شجاعت به خرج داده و خبر شهادت ترانه را منعکس کردند محل دفن ترانه عزیزمان را نمی دانیم اما این را می دانیم که ترانه را به شمال و منطقه وازیوار منتقل کرده و شبانه و بدون هیچ گونه مراسمی در گورستان روستایی در آن منطقه دفن کرده اند. پدر ترانه نیز که تحمل دوری ترانه اش را نداشت چندی بعد از شهادت تنها فرزندش، دار فانی را وداع گفت و به ترانه پیوست.ما دوستان ترانه، اکنون هیچ خبری از یگانه بازمانده خانواده ترانه نداریم و در کمال تعجب، شب پیش یعنی نوزدهم مرداد در اخبار ساعت هشت و نیم شب شبکه دو افرادی با وقاحت تمام ادعا کردند که خانواده ترانه هستند در حالیکه همه کسانیکه خانواده ترانه را می شناسند می دانند که مادر او بعد از سال ها و با مسافرت به شهر نجف اشرف و دست به دامن امام علی شدن، ترانه را باردار شد و بعد از ترانه نیز فرزند دیگری به دنیا نیاورد. ضمن این که ترانه متولد سال 1360 است در حالیکه در آن گفتگوی کذب، هنرپیشه نقش مادر ترانه سال تولد فرزندش را 1363 ذکر کرد.ترانه لیسانس مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز داشت و به عنوان کارمند بازرگانی یک شرکت معتبر لوازم آرایشی و بهداشتی و اعطای نمایندگی به سالن های آرایش، فعالیت می کرد.ترانه موسوی که رنگ چشم هایش سبز بود، لباس های سبز زیاد داشت اما عاشق رنگ آبی بود. ترانه دختر آرام و کم حرفی بود و در صورت لزوم حرف می زد. او به مطالعه کتاب هایی در حوزه های ادیان و عرفان علاقه بسیاری داشت و معمولا با خودش یک کتاب با این موضوعات را حمل می کرد.ما دوستان ترانه موسوی، با یادآوری مرگ ترانه در راه آزادی یکدیگر را دلداری می دهیم اما نمی دانیم اکنون آیا کسی هست که تسلای مادر ترانه باشد یا نه.ما دوستان ترانه هیچ خبری از مادرش ندارم و برای او نگرانیم
جوانان اعتراضات شبانه را به خیابانها می کشانند
بنابه گزارشات رسیده از مناطق مختلف تهران،جوانان اعتراضات شبانه را به خیابانها می کشانند و مردم را تشویق به همراهی با خود می کنند آنها در طی حرکت خود اقدام به دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و بانگ الله اکبر کردند
مردم تهران در مناطق مختلف بصورت همزمان از ساعت 22:00 بر بام منازل و در کوچه های خود قرار گرفتن و بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. در بعضی از مناطق جوانان شیوۀ جدیدی از اعتراضات را شروع کرده اند، جوانان هر محل در یک خیابان محل خود جمع می شوند و با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور مردم را تشویق به همراهی می کنند. این شیوه در چندین محل بکار گرفته شده. آنها از ساعت 22:00 تا ساعت 22:30 به این شیوه اعتراضات شبانه خود ادامه دادند.
مناطقی که امشب مردم تهران دست به اعتراضات شبانه زده بودند عبارتند از ؛ آزادي ، تهران پارس ،شمس آباد ،اكباتان ،ونك ،تخت طاووس ،فاطمي ، سيدخندان ،ميرداماد ، شريعتي ،تجريش ،اقدسيه ،پونك ، توحيد ، ستارخان ،گيشا ،جمهوري می باشد
امشب شدت اعتراضات در توحيد و تجريش ، شمس آباد بيشتر از ديگر مناطق تهران بود.
20 مرداد 1388 برابر با 11 اوت 2009
تظاهرات روز چهارشنبه در بازار؛ پیام فعالین داخل
این یک هشدار جدی به تمام کسانی است که فکر می کنن چون احتمالا جنبش در کوتاه مدت به نتیجه قابل توجهی نمی رسه، باید بیشتر به کار و زندگیشون برسن و فقط اخبار رو دنبال کنن!! تک تک ما باید باورمون بشه که اخبار رو ما ها می سازیم. ما باید خبر ساز باشیم نه فقط شنونده خبر و نقد کننده اون. یادمون که نرفته وقتی دوشنبه بزرگ 25 خرداد همه بیرون اومدن، شد یم یک رودخانه میلیونی که امکان سرکوبش برای هیچ قدرتی وجو د نداشت. اون روز هیچکس به امید بقیه، توی خونه ننشست تا اخبارو از تلوزیون یا اینترنت پیگیری کنه!
مطمئن باشید هرچیزی توی این دنیا تا حد مشخصی میتونه در برابر شکستن مقاومت کنه. همیشه تلا ش های ابتدایی برای غلبه بر یک مشکل دشوار ترو پر هزینه تره. ولی اگر بعد از اون به دشمن فرصت ترمیم و بازسازی بدیم، مجبوریم در حرکت دوباره هزینه بیشتری پرداخت کنیم! مثل اینه که آدم درساشو با زحمت در طول ترم بخونه ولی روزهای قبل از روز امتحان بیخیال بشه و اونارو مرور نکنه!
خطاب دیگه من به دوستان خواب آلود شهرستانیه که بعضی هاشون توجیه می کنن که مهم حرکت مردم توی تهرونه ! رک وپوست کنده بهتون بگم، تا وقتی همه ایران حرکت نکنه، به نتیجه خاصی نمی رسیم. شمایی که برای خط برداشتن ماشینت اتوبانو بند میاری، شما که برای گرون شدن سیب زمینی پیاز داد و بیداد میکنی و… هنر نکردی که برای آینده بهتر برای خودت و بچه هات یک رای انداختی تو صندوق! حالا زمان مهمیه که بدون انتظار از بقیه، خودت حضور داشته باشی. البته قرار نیست که قبل از رفتن به محل تجمع یا مسیر راهپیمایی زبونم لال وصیت نامه بنویسی یا آمادگی بازداشت شدن رو داشته باشی!! همینکه بدون شعار یا هر علامتی بری کافیه. هرموقع هم دیدی هوا پسه برگرد! اگه من بروم، تو بروی، او برود اونوقت می شیم یک جمعیت بزرگ. باور کنید به همین راحتی!.
شلوغ ترین ورودی بازار، ورودی سبزه میدان-خ 15 خرداد است. منتظرتان هستیم
۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه
نبرد و پايداری در راه آزادی ايران :راهنمایی یک متخصص برای شناخت شنود روی تلفن
۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه
پایگاه هسته فنی خاموشی سبز
الف) مردم عادی
الف-1) راس ساعت نه ( 9) شب همه وسايْل برقي خاموش(روشن نگاه داشتن یک چراغ و تلویزیون اشکالی ندارد)
همکاری عموم مردم مورد نياز ما است، حتی اگر يک نفر حاضر به خاموش کردن تنها چراغهای خانه خود راس ساعت 9 شب بشود، مفيد است
الف-2)راس ساعت 9:15 دقيقه دوباره همه وسايل روشن
ب) مردم فعال
۲ الی ۴ دقیقه قبل از سا عت ۹ شروع به افزایش مصرف برق و
اتصال وسایل به برق میکنیم( يعني ساعت 8:56 به بعد شروع
به افزاْيش مصرف وسايل برقي میکنیم)
از قبیل کارهای زیر:
1- درجه کولر را زیاد میکنیم يا اگر کولرگازي داريم روشن مي کنيم 2- تمام چراغ ها را روشن میکنیم
3- اوتو ي روي درجه آخر را به برق میزنیم 4- سه شوار را روشن رو درجه آخر میگذاریم 5- ماکرو فر را روشن کنيم 5- ماشين لباسشويي 6- جارو برقی را روشن کنيم
و هر چی که میتونید
راس سا عت ۹ شب ۲ کار میتونیم بکنیم
۱) قطع برق از طريق قطع فیوز یا کلید ورودی( بهترين کار)
يا
۲) خاموش نمودن همهٔ وسایل (روشن نگاه داشتن یک چراغ و تلویزیون اشکالی ندارد)
راس ساعت 9:15 و 20 ثانيه دوباره
وصل فيوز و کلید ورودی ( بهترين کار)
يا
همه وسايل دوباره روشن ( همه وسايلي که قبل از ۹ روشن بودند )
و براي 1 دقيقه
توضیح اینکه این حرکت هیچ خطرو ضرری برای وسایل برقي ندارد
جمهموری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد آیا این جمله فرعی هست؟
جمهموری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد ؟ این یعنی چی ؟
دوما ، عده ای که بیشتر همان توده ای های قبل از انقلاب هستند مثل زمان شاه که می گفتند حالا اجازه بدید خمینی بیاد شاه بره درستش می کنیم! هم اکنون همان ماجرا را پیش کشیدند .
بیدار باشید مردم به شناسنامه هایتان نگاه کردید توش عربی هست به دنیا می آییم در گوشمان عربی می خوانند ، ما را عرب کردند
ما پرچم خرچنگ نمی خواهیم شاه نمی خواهیم ایرانمان را می خواهیم پا پرچم ملی ایران شیر و خورشید
اینها دلایلیست که شهرام همایون را از هاتبرد حذف کردند که ما نفهمیم چی داره میگذره رادیو پدر را لطفا گوش بدید
۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه
تا آخرین نفس ما هستیم
موجم اگر می روم گر نروم نیستم
رادیو پدر از طریق یکی از فرکانس های ماهواره هاتبرد بر روی ایر رفت.رادیو پدر به صورت ۲۴ ساعته در ماهواره هاتبرد صدای تلویزیون مبارز کانال یک را رله می کند.با آمدن رادیو پدر به ماهواره هاتبرد از این پس صدای جنبش ملی ما هستیم همانند گذشته به سراسر ایران خواهد رسید.
رادیو پدر روی هاتبرد
مشخصات دریافت رادیو پدر در ماهواره هاتبرد:
Satellite: Hotbird 6
Freq:11200
SR: 27500
POL: Ver
FEC: 5/6
Channel Name: Radio Pedar
نکته:رادیو پدر در فرکانس ۱۱۲۰۰ ماهواره هاتبرد جایگزین " Radio Italia1 " شده است.اگر رسیور شما قدیمی است و بعد از جستجو فرکانس ۱۱۲۰۰ نتوانستید رادیو پدر را پیدا کنید دنبال " Radio Italia1 " بگردید.
لطفا اطلاع رسانی کنید و فرکانس رادیو پدر را به همه بدهید
بسیار مهم !!! شبکه لابی رژیم ایران و رهبری جنبش در آمریکا -پاسخی به توطعه و توهین های وبسایت بالاترین و ایرانیان انگلستان به جنبش ملی ما هستیم
تصاویری که 22 بهمن توسط گروه ما هستیم (شهرام همایون) پخش شد یادتان رفته؟؟؟؟ که گوشه تصویر نوشتن ما هستیم - ما نان می خواهیم هر 5 شنبه یادتون رفته؟؟؟
شماها کی هستید که می گید ما پرچم شیرو خورشید را نمی خواهیم ؟؟؟ شما ها ایرانی هستید یا دوستدار پرچم خرچنگ - پرچم ملی کهن ایرانی شیرو خورشید هست نه مال همایون نه مال سلطت طلبها و... مال ملت ایران است.
شعار "ما هستیم" بر روی شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ... آیا صدا و سیما برای فریب افکار عمومی دست به اینکار زد؟ برای مقابله با شعار نویسی ماههای اخیر؟ (بقیه عکس ها در قسمت نظرات)
http://donbaleh.com/link/65388
من واقعا از کاربران وبسایت بالاترین و ایرانیان انگلستان می پرسم:
پرچم شیروخورشید نشان که توانسته هواداران پادشاهی و هواداران جمهوری و هواداران مجاهدین خلق و.... را در کنار هم جمع کند آیا واقعا باعث نفاق است؟؟؟
پرچم شیروخورشید پرچم ملی ایران است.اگر واقعا این موضوع را نمی دانید بروید در وبسایت گوگل و سرچ کنید " تاریخچه پرچم شیروخورشید"
آقای شهرام همایون بارها و بارها حتی پرچم شیروخورشید را در کنار رنگ سبز در برنامه شان قرار دادند برای اتحاد بیشتر.
***حتی در یکی از تظاهرات ها آقای شهرام همایون خودشان با شال سبز حضور داشتند.
آیا اگر یک کسی یا یک تلویزیونی میاید به مردم می گوید وقتی شما در تظاهرات آمدید بگویید "مرگ بر موسوی" و بینندگان آن تلویزیون هم این شعار را می دهند آیا واقعا این ربطی به آقای شهرام همایون عزیز و تلویزیون کانال یک و جنبش ما هستیم دارد؟
واقعا بی شرمانه است که به "جنبش ما هستیم" توهین کنید.
جنبش ما هستیم همان جنبشی است که برای اولین بار در سراسر ایران توانست مبارزین را با هر عقیده سیاسی و هر باور مذهبی در کنار هم جمع کند با یک شعار واحد"ما هستیم".
جنبش ما هستیم غوغا کرد در ایران.چون توانست در یک روز در یک زمان در چند شهر ایران به طور همزمان تظاهرات اعتراض آمیز برگزار کند.
بچه های جنبش ما هستیم تا الان در سراسر ایران اگر اشتباه نکنم " ۱۰۸ "پرچم شیروخورشید روی پل های اتوبان ها نصب کنند.فیلم هایش هم در یوتوب می توانید ببینید.آیا این کار کوچکی است؟
جنبش ما هستیم توانست در ایران کاری کند که " هوادارا پادشاهی در کنار هوادار جمهوری در کنار هواداران گروه های دیگر" و بهتر بگم "مسلمان در کنار مسیحی در کنار بهایی در کنار یهودی در کنار زرتشتی در کنار اهل حق و در کنار بی دین و در کنار...." با یک شعار واحد در تظاهرات شرکت کنند.
به نظر من جنبش ما هستیم واقعا یک جنبش ملی است چون همانند پرچم شیروخورشید متعلق به تک تک ایرانیان با هر باور مذهبی و هر عقیده سیاسی می باشد.
من از کاربران وبسایت بالاترین و ایرانیان انگلستان که به آقای شهرام همایون فحاشی کردند سوال می کنم:
آیا واقعا به نظر شما چون آقای شهرام همایون می گوید "با احترام به آقای میرحسن موسوی ولی با ایشان مخالفم" یعنی با جنبش سبز مردم ایران مخالف بوده است؟
رهبره جنبش سبز ایران آقای موسوی نیستند خوده مردم ایران هستند.رهبره جنبش سبز ترانه موسوی عزیز و ندا عزیز و سهراب اعرابی عزیز و دیگر مبارزین هستند.رهبره جنبش سبز مردم ایران تک تک مردم ایران هستند.
چرا شما کاربران سایت بالاترین و ایرانیان انگلستان فکر می کنید هر کسی به هر دلیلی با شخص میر حسین موسوی مخالف بود یعنی با جنبش سبز مخالف است.
من خودم از روز اول در خیلی از تظاهرات ها شرکت کردم و همیشه هم شعار من این بوده"نه احمدی نه موسوی لعنت به بیت رهبری" یا "جمهوری اسلامی باید برود" یا"ما هستیم"یا"مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای و مرگ بر احمدی نژاد"
کاربران سایت بالاترین و ایرانیان انگلستان من شخصا در انتخابات شرکت نکردم که بخواهم رایمو پس بگیرم من در تظاهرات ها شرکت می کنم که ایرانم را پس بگیرم.
آیا چون من با آقای میر حسین موسوی مخالف هستم می خواهید من را در آینده اعدام کند و بکشید؟
بعد خیلی برایم جالب است که در قسمت نظرات کامنت های بعضی از لینک های سایت بالاترین و ایرانیان انگلستان هر مطلبی که امتیاز زیاد می گیرد و مورد توجه است زود بعضی افراد شروع می کنند به فحاشی های زشت به هواداران پادشاهی و هواداران مجاهدین و جدیدا بخصوص به هواداران جنبش ما هستیم.آیا واقعا این دموکراسی است؟؟؟
آیا واقعا این فحاشی ها درست است؟؟؟
مگه ما نمی گوییم در ایران آزاد همه باید حرفشان را بزنند و همه باید آزادی بیان و آزادی بعد از بیان داشته باشند؟پس چرا اگر کسی در قسمت نظرات سایت بالاترین فقط بگوید که "هوادار پادشاهی پارلمانی یا گروه های دیگر است" زود شروع می شود فحاشی های بسیار بسیار زشت به خود آن فرد و عقیده اش و خانواده اش؟؟؟
چون آقای شهرام همایون عزیز می گویند:
در ایران آزاد همه باید حرفشان را بزنند.هیچ کسی نباید اعدام بشه.همه اقوام ایرانی "کرد لر بلوچ فارس آذری گلیگ مازندرانی و..." با هم برابر و برادر هستند.در انتخاب دین مردم باید آزاد باشند و کسی نباید به دلیل تغیر دین مورد ماخذه قرار بگیرد.
شما کاربران بالاترین و سایت ایرانیان انگلستان با آقای شهرام همایون مخالف هستید و به ایشان فحاشی می کنید؟
واقعا کاشکه آن کسانیکه این فحاشی های زشت را می کردند کمی انصاف داشتند.
بارها و بارها تلویزیون کانال یک در ماهواره هاتبرد مورد حملات پارازیت شدید از سوی رژیم کثیف جمهوری اسلامی قرار گرفت.آیا بهش اصلا فکر کردید چرا این اتفاق افتاده است؟
چرا صدای آمریکا را با پارازیت حذف نکردند؟؟؟؟چرا بی بی سی پرشین را حذف نکردند؟؟؟؟چرا تلویزیون های دیگر را حذف نکردند؟؟؟؟
چرا انقدر پارازیت روی فرکانس کانال یک فرستادند تا کمپانی ماهواره مجبور شود این تلویزیون را از روی ایر بردارد؟؟؟؟
امیدوارم به سوالات من جواب دهید.
واقعا شما شعار های " ما هستیم" را روی دیوار های شهرتان ندیدید؟
ما می گوییم "ما هستیم آزادی" آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم"ما هستیم تا خلیج همیشه پارس است" آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم " ما هستیم تا ایران هست"آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم "ما هستیم چون جمهوری کثیف اسلامی باید برود" آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم" ما هستیم چون زندانی سیاسی آزاد باید گردد" آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم" ما هستیم چون فقر و اعتیاد باید در ایرانمان ریشه کن بشه"آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم" ما هستیم چون سرکوبگران باید سزای اعمالشان را ببینند و تک تک شان باید دادگاهی شوند"آیا شما مشکلی دارید؟
ما گوییم " ما هستیم چون حقه زن و مرد باید با هم برابر باشد" آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم" ما هستیم چون ایران آزاد باید شود و دین باید از سیاست جدا باشد"آیا شما مشکلی دارید؟
ما می گوییم"ما هستیم چون وقتی ایران آزاد شد باید یک رفراندوم برگزار شود و مردم خودشان بگویند که چه نوع حکومتی می خواهند"آیا شما مشکلی دارید؟
من از تک تک شما که در قسمت نظرات سایت بالاترین و ایرانیان انگلستان به بچه های جنبش ما هستیم و آقای شهرام همایون توهین کردید می پرسم.برای تامین هزینه ایرتایم ماهواره آیا ایرادی دارد آقای شهرام همایون پرچم شیروخورشید بفروشد؟
نکته جالب برای من این است چرا شما ناراحت هستید؟؟؟شما که حتی ۱دلار هم به تلویزیون کانال یک کمک نکردید.
آقای شهرام همایون نازنین دوست دارد پرچم شیروخورشید برای تامین هزینه های تلویزیون کانال یک بفروشد و هموطنان عزیزمان هم دوست دارند بخرند.این وسط چرا شما ها ناراحت هستید؟؟؟
واقعا چرا انقدر از پرچم شیروخورشید وحشت دارید و می ترسید؟؟؟؟
من شخصا به عنوان یک ایرانی دوست ندارم یک واژه عربی"کلمه الله" روی پرچم کشورم باشد.
من دوست دارم نشانی که کلی قدمت تاریخی دارد"نشان شیروخورشید" روی پرچمم باشد.
پرچم شیروخورشید به راستی نشان ملی مردم آزادیخواه ایران است.
آیا شما ها که فقط بلد هستید فحاشی و توهین کنید از تظاهرات هایی که جنبش ما هستیم در سراسر ایران برگزار کرده است خبری دارید؟؟؟
آیا به نظر شما ایرادی دارد هموطنان خارج از کشور با پرچم شیروخورشید و با رنگ سبز در تظاهرات شرکت کنند؟؟؟
***آقای شهرام همایون بارها و بارها گفتند فقط یک ژورنالیست هستند و فقط سخنگوی جنبش ما هستیم هستند.آیا واقعا خجالت نمی کشید که این همه توهین به ایشون می کنید؟
من شخصا به آقای شهرام همایون عزیز به عنوان یک ایرانی مبارز و وطن پرست و یک ژورنالیست افتخار می کنم.
من شخصا خودم با میر حسین موسوی صد در صد مخالفم چون آقای میر حسین موسوی می گوید"جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" ولی به نظر من جمهوری کثیف اسلامی باید برود.
امیدوارم واقعا به رفتارتان فکر کنید
امیدوارم در کامنت هایتان با فحاشی به خودم و خانواده ام جواب من را ندهید
با سپاس
یکی از هواداران جنبش ما هستیم از داخل ایران
ما هستیم
ما هستیم می جنگیم میمیریم ایرانمون رو پس می گیریم
ما همه با هم هستیم
امروز فقط اتحاد
زنده باد آزادی
زنده باد دموکراسی
زنده باد جنبش سبز مردم ایران
جمهوری اسلامی نابود باید گردد
من در ایران آزاد به عنوان یک ایرانی به پادشاهی پارلمانی(شاهزاده رضا پهلوی)رای می دهم
دوستان عزیز لطفا این لینک را بخوانید و پخشش کنید:
http://nitv2.blogfa.com/post-611.aspx
نوشته: حسن داعی
روز شنبه 25 جولای، هزاران نفر در دهها شهر جهان برای همدردی با مردم ایران گرد هم آمدند. اما آنچه در آمریکا گذشت و تلاشی که از سوی لابی رژیم ملایان برای کنترل و هدایت این جنبش انجام گرفت، یکی از برگ های سیاه مبارزات ایرانیان در خارج از کشور است. در آغاز از خوانندگان درخواست میکنم که به این ویدئوی کوتاه نگاه کنید.
۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه
یورش مجاهدین خلق به دنباله + دادم نه برای مجاهدین ، برای ایرانی بودن ، مجاهدین جمهوری اسلامی دوما فقط با پرچم ملی ایران ، ملت بارها گفتند باز هم می گ
نخست وزير كانادا: با افتخار كنار مردم ايران ايستادهايم
استفن هارپر نخست وزير كانادا روز سهشنبه چهارم اگوست با نمايندگان كاميونيتي ايراني-كانادايي ديدار كرد تا نظرات آنها را در رابطه با اوضاع جاري ايران بشنود.نخستوزير كانادا در اين ديدار، نگراني عميق خود را از هر چه بدتر شدن وضع حقوق بشر در ايران با حضار در ميان گذاشت و سركوب مردم توسط نيروهاي امنيتي را محكوم كرد.استفن هارپر گفت:"موضع ما در مورد ايران روشن است. اعمال اخير مقامات ايران براي ما غيرقابل قبول است وبا هيچ يك از استانداردهاي حقوق بشر همخواني ندارد.دولت ايران بايد دست از خشونت عليه مردم خود بردارد، زندانيان سياسي و روزنامهنگاران بازداشتي را آزاد كند و اجازه دهد كه هم رسانههاي داخلي و هم رسانههاي بينالمللي آزادانه به گزارش دهي بپردازند.دولت ما با افتخار كنار مردم ايران و در كنار اعضاي كاميونيتي ايراني- كانادايي كه خواستار تحقيقات كاملاً شفاف درباره اتهام به تقلب در انتخابات رياست جمهوري ماه جون هستند، ايستاده است."در حال حاضر بيش از 120 هزار كانادايي از تبار ايراني در كانادا زندگي ميكنند كه اكثريت آنها در شهرهاي ونكور، تورنتو و مونترال ساكن هستند
احتمال كوري در اثر استفاده از يك بي حس كننده جهت تسكين سوزش گاز اشك آور توسط مردم در تظاهرات
۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه
آیا زمان این فرا نرسیده که بعضی ملاحظات رو کنار بگذاریم
شعارها
ما هستیم مرگ بر خامنه ای
ما شروع کردیم شما چه طور؟؟؟؟؟
شعارها را پیشنهاد بدید!!! ویک هشدار مهم 14 مرداد 9 صبح مقابل مجلس میدان بهارستان :
14 مرداد 9 صبح مقابل مجلس میدان بهارستان : فهرست کامل دستورالعملها و راهنمای تظاهرات 14 مرداد در تهران و شهرستانها ،محلها ، نقشه ها
هرچه سریعتر توزیع کنید . فردا 14 مرداد ماه ، روز تاریخی جنبش مشروطه و روز تحلیف احمدی نژاد است . فردا ملت ایران مشت محکمی بر دهان دولت کودتا خواهد زد . این تظاهرات توسط تمام گروههای سبز تایید شده است و همانطور که قبلا بارها گفته ایم مورد تایید موسوی و کروبی رهبران جنبش سبز نیز میباشد .
- برای بزرگداشت این روز و مخالفت با تحلیف پینوشه کوتوله کودتا چی از 9 صبح در میدان بهارستان تجمع خواهیم کرد تا به نمایندگان دروغین ملت نشان دهیم ملت با تحلیف دولت کودتا مخالف است .
- اگر میدان را با تدابیر امنیتی بسته باشند به میدان امام خمینی میرویم ،
- اگر در میدان امام خمینی هم برخورد پیش آوردند به مقابل بازار تهران خواهیم رفت و از بازاریان خواهیم خواست با بستن بازار در اعتراض سراسری ملت ایران شرکت کنند .
- در صورت سرکوب در مقابل بازار در تمام تهران پراکنده خواهیم شد و با تظاهرات موضعی در همه محلات تهران حکومت را به زانو در خواهیم آورد .
یادتان نرود : چارشنبه روز تاریخی جنبش مشروطه ایران است . صدو سه سال پیش پدران ما با مایه گذاشتن از جان و مال خود اولین جنبش آزادی بخش ایران را به موفقیت رساندند و راهی برای برون رفت ایران از قرون وسطی باز کردند . امروز فرزندان آن پدران برای تکمیل آن مبارزه تاریخی و نجات ایران از اهریمن سیاهی که بر آن تسلط یافته با آمادگی کامل برای شهادت و فداکاری برای نسلهای آینده ایران زمین به میدان آمده اند . چهارشنبه 14 مرداد تاریخ را رقم خواهیم زد.
در سایر شهرها تظاهرات تحلیف در مقابل بازار این شهرها 9 صبح برگزار میشود .
همچنین این لینکها نیز به دست ما رسیده است :
مکان تجمع در اصفهان ساعت 6 بعد از ظهر به همراه پوستر در این لینک:http://img.piqlet.com/6136112199.jpg
مکان تجمع در رشت ساعت 6 بعد از ظهر به همراه پوستر در این لینک:http://guilani.files.wordpress.com/2009/08/apy7-m.jpg?w=377&h=500
آنان که نمیتوانند مستقیما در تظاهرات شرکت کنند سعی کنند در محل کار خود ، در کارخانه ها ، ادارات ، بازار و شرکتهای دولتی و خصوصی دست به اعتصابی یک روزه بزنند و یا کم کاری کنند ، شعارها و نوشته هایی در مورد جنبش سبز و مخالفت با دیکتاتور منتشر کنند ، همکاران خود را به شرکت در جنبش دعوت کنند.
اگر به هر دلیلی نمیتوانید و یا مایل نیستید در تظاهرات خیابانی مستقیم شرکت کنید سوار ماشین خود شوید و آن را به خیابان آورید و با بوق زدن از تظاهرا ت حمایت کنید . همچنین به علت ترافیک سنگین تهران چند ماشین که بایستند کافی است که ترافیک بند بیاید و بر شلوغی افزوده شود و هجوم ماموران به سمت مردم هم از میان ماشینها دشوارتر خواهد و در عوض تظاهرکنندگان بهتر میتوانند از میان ماشینها فرار کنند
این توصیه ها برگرفته از توصیه های تظاهرات قبلی است :
- مظلومیت ما قویترین و برنده ترین سلاح ماست . با دیدن این مظلومیت است که توده های مردم ایران و جهان به حمایت ما بر می خیزند. درخت انقلاب با خون مظلومان آبیاری میشود و به بار مینشیند . تظاهرات در لحظه فعلی مسالمت آمیز خواهد بود . باید دندانها را بر هم بفشاریم و برای دادن شهید و قربانی آماده باشیم و بدانیم که در دراز مدت پیروز هستیم .
-کسانی که آمادگی حضور در خیابانها را ندارند باید به هر وسیله دیگر از آنان که با در کف گرفتن جانشان به خیابان آمده اند حمایت کنند. در خانه های خود را به روی آنان باز کنید هنگامی که نیروهای سرکوب برای ضرب و شتم و دستگیری آنان هجوم می آورند . آب و غذا آماده برایشان داشته باشید. با زدن بوق ماشینتان حمایت کنید . از بالای بامها از مبارزاتشان فیلم تهیه کنید و روی اینترنت قرار دهید . با تلفن از دوستان و فامیل و کسانی که میتوانند بخواهید به صف تظاهرات در خیابانها بپیوندند .
- شعارها را محتاطانه و هوشمندانه به کار برید . با دادن شعارهای تند در صف مردم و رهبران شکاف نیندازید . فعلا باید روی شعارهای حداقلی این جنبش متمرکز شد . نوبت شعارهای حداکثری هم خواهد رسید ولی الان هنوز موقعش نیست . هر سخن جا و هر نکته مقامی دارد . فعلا در چهارچو ب جنبش سبز و درخواست ابطال انتخابات و رفراندوم و برکناری احمدی نژاد شعار دهید . رهبران خود را بشناسید و آنان را با شعارهای تند و تیز فراری ندهید . شعارهای تند باعث میشود که رهبران فعلی جنبش از رادیکال شدن بیش از حد جنبش جا بخورند و کنار بکشند و ما اینرا نمیخواهیم . ما چتر حمایت این جناح قدرتمند رژیم را فعلا احتیاج داریم و بدون آن سرکوب جنبش جوان ما آسان خواهد بود . موسوی همین دیروز عدم رضایت خود از بعضی شعارها را ابراز کرد . اگر شعارها تند شود او نخواهد توانست رهبری جنبش را ادامه دهد و بهانه به دست جناج مخالف می افتد که شدیدتر با جناح او برخورد کنند .شعار “استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی ” بسیار زیباست و قلب هر ایرانی آزادیخواهی از شنیدن آن شاد میشود ولی هنوز موقع ابراز مستقیم آن نشده است . این شعار در لحظه فعلی بین رهبران و مردم شکاف خواهد انداخت . این شعارهارا بگذارید برای فردایی که خیلی دیر نیست ، موقع آن هم خواهد رسید . از خاطر نبرید فعلا هدف اصلی و عمده ما سرنگونی احمدی نژاد است . بعد از سرنگونی این بوزینه دیوانه وقت کافی برای رسیدن به سایر خواستهای خود خواهیم داشت .
- تظاهرات پراکنده در گستره وسیع شهر تهران ، در صورتی که به ما اجازه تظاهرات متمرکز را ندهند بسیار موثر است و دشمن را فرسوده خواهد کرد چون نمیتواند در یک آن در همه جا حضور داشته باشد . در صورتی که نمیتوانید به بهارستان برسید سعی کنید در همه نقاط حضور داشته باشید . حتی یک جمعیت کوچک 20 نفره کافی است تا مردم اطراف را نیز به تظاهرات بکشاند تا با حضور خود و بوق زدن و غیره حمایت کنند و کانون دیگری از اعتراض برپا دارند.
- تظاهرات پراکنده باید آمادگی تحرک سریع را داشته باشد. به محض حضور نیروها پراکنده شوید و در نقطه دیگری تجمع کنید . در تمام روز این کار را ادامه دهید . نیروهای سرکوب همانطور که روز 8 مرداد دیدیم اینرا بر نمیتابند و خسته و گیج و درمانده میشوند .
- صدا: طنین صدای بلند در تظاهرات بسیار موثر است . هم مردم را دلگرم و همبسته میکند و شور آنان را بر می انگیزد و هم همچون رو در رویی سپاهیان در جنگهای قدیمی (که تظاهرات خیابانی کمابیش شبیه آن است) در دل دشمن رعب و وحشت می اندازد و روحیه آنها را در هم میشکند . شعارها را با بلندترین صدا بدهید . از طبل و سنج استفاده کنید که در تظاهرات در سایر نقاط جهان به صورت بسیار موثری بارها به کار رفته . شنیدن صدای بلند اعتراض مردم در فیلمهای خبری که از تظاهرات پخش میشود نیز بسیار موثر است . صدای بلند یک جمعیت صد نفری را در ذهن دشمن تبدیل به یک جمعیت هزار نفری میکند .
- با خود یک نقشه تهران را حمل کنید . راههای فرار و گریزگاهها را هرجا که هستید نشان کنید و به خاطر بسپارید . هرگز خود را در یک بن بست گیر نیندازید . همانقدر که در حمله و ایستادگی کوشا هستید بدانید که به موقعش هم باید موقتا فرار کنید تا هزینه زیاد ندهید .
- با خود کمی آب و غذا همراه داشته باشید . به خاطر داشته باشید تظاهرات فردا یک تظاهرات فرسایشی است و ساعتها ادامه خواهد یافت .
- تا میتوانید عکس و فیلم تهیه کنید و به سرعت آن را در اینترنت بگذارید . شوراهای مخفی مردمی و هسته های دفاع مردمی باید گروههای ویژه ای برای تهیه فیلم و عکس داشته باشند . از بامها و نقاط مناسب از درگیریها و تظاهرات فیلم تهیه کنید و در سطح جهان توزیع نمایید.
- تا میتوانید دیوار نویسی کنید و دیوارهای شهر را با شعارهای انقلابی بپوشانید تا حضور خود را نشان دهید .
- برای روز تظاهرات پارچه نوشته برای حمل توسط تظاهر کنندگان تهیه کنید . مجسمه های پارچه ای از سران منفور رژیم تهیه کنید و در میان تظاهرات اینها را به آتش بکشید . شعارهای مختلف را پرینت کرده و در دست گرفته و با خود حمل کنید . دیدن این شعارها در عکسها و فیلمها خیلی موثر است .
————–
اگر مورد حمله قرار گرفتید ، اگر دولت نشان داد که تصمیم گرفته است تظاهرات را با خشونت سرکوب کند :
- با خود وسایل دفاعی مثل اسپری فلفل حمل کنید تا بتوانید در مقابل چماقداران از خود و دیگران دفاع کنید . ولی به محض هجوم جدی آنان برای دستگیری شما، این وسائل را دور بیندازید تا همراه آن دستگیر نشوید که جرمتان را صدبرابر میکند .
- از فلسطینیها بیاموزیم . تیرکمان و قلابسنگ داشته باشیم و از فراز بامها و گوشه کوچه ها نیروهای لباس شخصی را با سنگ مورد حمله قرار دهیم و سپس به سرعت پراکنده شویم . این تکنیک در فلسطین اشغالی بسیار موثر بوده است . با این حملات بیچاره شان کنید و فراری دهیدشان تا بفهمند که حمله به مردم هزینه سنگین دارد .
- از ترقه برای ترساندن نیروهای دشمن استفاده کنید . البته استفاده از آن هنر میخواهد که باعث ترس مردم نشود . باید ماهرانه ترقه را بین نیروهای سرکوبگر انداخت تا با شنیدن صدای آن پراکنده شوند .
- اعضای هسته های مخفی دفاع مردمی به خاطر داشته باشید که امنیت دوستان شما در دست شماست . اصل اول که باید رعایت شود اینست که هرگز دستگیر نباید شد تا مبادا زیر شکنجه سایر دوستان را لو دهید . به همان اندازه که برای حمله و دفاع از مردم تمرین میکنید برای فرار در موقع لزوم هم تمرین کنید و آماده باشید . به یاد داشته باشید که دستگیر شدن هریک از شما ضربه بزرگی به جنبش مردم است . مردم شما را بیرون از زندان لازم دارند نه داخل آن .شما باید مانند ماهیهای کوچکی در دریای عظیم مردم به سرعت از اینطرف به آنطرف شنا کنید ، متحرک باشید ، رهبری کنید ولی در موقع لزوم هم به سرعت فرار کنید که ایستادگی شجاعانه زیباست ولی نتیجه منفی دارد و هم هسته ایهای شما را دچار خطر میکند .
- کوکتل مولوتف تهیه کنید و برای ایجاد سد آتش در مقابل هجوم ماموران از آن استفاده کنید . ماموران را مستقیم هدف قرار ندهید ، فقط جلوی آنان کوکتل پرتاب کنید تا نتوانند پیشروی کنند. دیوار های دود کوکتل مولوتف از ضربت حمله میکاهد و به مردم فرصت فرار میدهد .
- مثل جیوه مواج و بی قرار باشید . اگر حمله کردند جلویشان میدان باز کنید تا بدون برخورد و خونریزی از میان شما رد شوند که خیلی از خود این نیروها هم نمیخواهند درگیر شوند و فقط مجبورند از دستو ر حمله اطاعت کنند . پس بهشان اجازه دهید ادای حمله را در آورند تا فرمانده خود را راضی کنند ولی مجبور به باطوم و کتک زدن هم نشوند.بلافاصله پس از عبور نیروها در جای دیگر جمع شوید .
- آتش و دود به تظاهرات چهره و حال و هوای جدیتری میدهد. ستونهای دود در خیابانها و بر فراز تهران ایجاد کنید. مشاهده ستونهای دود بر فراز تهران هم اثر عظیمی بر تظاهر کنندگان دارد که نیروی خود را بیشتر حس کنند هم دشمن را به هراس می اندازد که شهر از دست رفت . یادتان نرود که ما در یک جنگ تبلیغاتی رسانه ای بر علیه دولت کودتا در گیر هستیم و دامنه این جنگ سراسر جهان است . دود و آتش بر فراز تهران در هنگام تظاهرات در اخبار رسانه های بین المللی که مثل بچه های کوچک عاشق چنین صحنه هایی هستند بسیار جلوه میکند و تاثیر اخبار تظاهرات را بیشتر میسازد . شاید بگوییم کاش این رسانه ها بهتر بودند ولی چاره چیست ، اینها عاشق این هستند که دوربینهایشان را روی آتش و دود زوم کنند ، نه در ایران ، در تظاهرات خودشان هم اینها دنبال اینجور صحنه های تاثیر گذار هستند . پس ، در نقاط اصلی و مرکزی تهران دود و آتش ایجاد میکنیم . از فلسطینیها می آموزیم . اینجور مواقع تایرهای کهنه جان میدهد برای آتش زدن و دود به هوا کردن . جعبه های بزرگ آشغال شهرداری و غیره . هرچه که بتواند آنقدر دود ایجاد کند که در آسمان شهر از دور مشاهده شود ولی ترا به خدا با ساختمانها و اموال عمومی کاری نداشته باشید . با خود کوکتل مولوتف بیاورید و برای شروع آتش از آن استفاده کنید . کوکتل مولوتفهای دودزا درست کنید . از بمبهای دود برای گیج کردن نیروهای دشمن استفاده کنید . دراین لینک روش درست کردن یک نوع بمب دودزا را میبینیم . Ammonium Nitrate کاغذهای روزنامه را در محلول نیترات آمونیوم قرار دهید و وقتی محلول را خو ب جذب کرد آنها را خشک کنید به هم بپیچید و در یک جعبه یا بسته قرار دهید و سپس آتش بزنید و از دود زیبای آن لذت ببرید ! از این لینک استفاده کنید برای یاد گرفت روش درست کردن بمب دودزا.http://www.youtube.com/watch?v=93dTuREjNCM
———————————-این دستور العمل در مورد بستن و کند کردن ترافیک هم به صورت وسیع توزیع شده بوده است :افراد بسياری از جمله کارمندان به دلايل مختلف امکان حضور در تجمع ميدان بهارستان در صبح روز چهارشنبه را ندارند و راه مشارکت آنان در اعتراض های اين روز، میتواند قفل کردن ترافيک شهر تهران باشد.با توجه به اين ترافيک تهران آسيب پذيرترين نقطه ضعف اين شهر است و نيز توجه به قرار داشتن بهارستان در محدوده ترافيک و طرح زوج و فرد که باعث میشود شهروندانی که در اين روز راهی بهارستان میشوند از خودروی شخصی استفاده نکنند، اجرای دقيق اين طرح منجر به فلج شدن توان مديريتی حکومت، نرسيدن کارمندان ادارات به محل کار خود و ايجاد توجيهی برای غيبت آنها از محل کار، و حتی نرسيدن نمايندگان به مجلس و از رسميت افتادن مراسم تحليف احمدی نژاد خواهد شد.اجرای اين طرح ساده و بی هزينه بر اساس مطالعات انجام شده روی ترافيک شهر تهران و بر اساس الگوهای مبارزات بدون خشونت به شرح زير پيشنهاد میشود:بزرگراه مدرس شريان اصلی هدايت کننده ترافيک صبحگاهی تهران است که همه شريان های اصلی ديگر تهران را در اين زمان از روز تحت الشعاع خود قرار میدهد و بسته شدن اين شريان باری بر دوش ديگر مسيرهای جايگزين شهر تهران میگذارد که خود به خود منجر به بسته شدن آنها و سرايت اين جريان به همه مسيرهای فعال صبحگاهی شهر تهران میشود.برای از کار افتادن اين شريان ترافيکی شهر تنها يک و نيم برابر شدن ترافيک صبحگاهی معمول کافيست، در واقع برای اجرای اين طرح کافيست شهروندانی که ماشين شخصی دارند و به هر دليلی نمیتوانند در تجمع بهارستان شرکت کنند، تلاش کنند بين ساعات هفت تا هشت و نيم صبح با ماشين هايشان خود را به هرکجای بزرگراه مدرس در مسير شمال به جنوب برسانند.اين رانندگان میتوانند پيش از رسيدن به محدوده طرح زوج و فرد در خروجی ميدان آرژانتين يا پيش از رسيدن به محدوده طرح ترافيک در ميدان هفت تير از بزرگراه خارج شوند.
بسياری رانندگان ممکن است در اثر قفل شدن ترافيک پيش از رسيدن آنها به بزرگراه مدرس در مسيرهای ديگر در ترافيک بمانند که لازم است بدانند اين خود دليلی بر موفقيت اجرای طرح است و ماندن آنها در مسيرهای ديگر هم خود کمک به اجرای موفقيت آميز طرح در گسترش آن به همه شريان های اصلی شهر استنیاز به تاکید نیست که در صورت مشاهده آمبولانس حامل بیمار، تمام تلاش خود را باید برای باز کردن مسیری برای عبور آن، و البته فقط همان آمبولانس، به کار گیرید.همچنین با توجه به حضور ماموران امنيتی در ميان خودروها به صورت ناشناس لازم است مشارکت کنندگان در اين طرح از هر کنشی که میتواند موجب شناسايی آنان شود حتی بوق زدن و به همراه داشتن نمادها خودداری کنند، تا هزينه اجرای اين طرح را برای خود و ديگران به حداقل برسانند و اين گونه نفس حضور ماموران در اين ميان نيز فقط کمک به موفقيت طرح و افزايش ترافيک خواهد انجاميد.در صورت قفل کامل ترافيک و بی حرکت ماندن خودروها برای مدت طولانی موتور خودروی خود را خاموش کنيد تا حتیالامکان از آلودگی هوا به خصوص از آلودگی موضعی که موجب آسيب حاضران میشود، جلوگيری شود.——————-
دستورالعملهایی برای هرچه موثرتر برگزار کردن تظاهرات 14 مرداد ماه :
حضور در خیابانها از ساعات اول صبح، ساعت 6 یا 7 صبح. نوشتن علامتهای سبز در همه مسیرهای منتهی به بهارستان از شب قبل که فرصت پاک کردنش نباشدهجوم مردم در روز تحلیف از شهرستانها به تهران و شرکت در تجمع بهارستانپاشیدن رنگ سبز به محوطه جلوی در ورودی مجلس با تخم مرغ های سبز و گلولههای رنگی. پرتاب گلولههای سبز حاوی رنگ روغن به خیابانه. تهیه توپ پلاستیکی سبز و پرتاب آن به محوطه مجلس در روز تحلیف. استفاده از سوت در بهارستانعروسکهای دلقکواری از رئیس جمهور منتصب بسازیم و به بهارستان بیاوریمچاپ جمله معروف امام: من توی دهن این دولت میزنم، بر روی کاغذ و بالا گرفتن آن در روز تحلیف. عکس کریه احمدینژاد با ضربدر بر روی آن در تجمعات این دو روز در دست معترضان باشد. حضور گستردهی خودروها در خیابانها و ایجاد ترافیک در روز تحلیفچاپ و توزیع احادیثی از پیامبر اکرم در خصوص حاکمان جورخیابانها را با نوارهایی به رنگ سبز پر کنیم. بچههای هیئتی با پرچم های سبز یا حسین و یا ابوالفضل به بهارستان بیایند. پلاکارد بنویسیم: تبریک خس و خاشاک به دشمن این خاک، احمدی نژاد. از صبح نشستن در مقابل مجلس (بهارستان) روی زمین و در سکوت کامل، ممانعت از ورود افراد به درون مجلس. اهدای گل سرخ به ماموران پلیس و لباس شخصی و تبریک انتصاب احمدی نژاد به آنها. حتی اگر مغازهها امکان تعطیلی ندارند، در دو لحظهی تنفیذ و تحلیف کرکرههای خود را برای دقایقی پایین بکشند. قرآن به سر گرفتن در روز تحلیف در بهارستانطراحی و هوا کردن بالنهای کوچک سبز با عکس موسوی یا یک شعاردرخواست تشکیل کابینه توسط آقای موسوی
ادامهی تجمعات در عصر روز تحلیف:
عصر روز تحلیف حضور پرتعداد خودروها در مسیر اتوبانی چمران، حکیم، ستاری، همت برای قفل کردن شبکهی بزرگراهی تهراناز آمریکای جنوبی یاد بگیریم : کوبیدن بر طبل و سنج و قابلمه و … و ایجاد سر و صدای زیاد در شب تحلیف و البته الله اکبر در بامها و بیرون آمدن در خانه ها و پیوستن در محلات به یکدیگر برای شعار دادن و بوق زدن یادمان نرود
————————–رهنمودهای برگزاری تظاهرات موفقیت آمیز در برابر خشونت نیروهای سرکوبگر :
اگر بین شما و نیروهای سرکوبگر درگیری پیش آمد اگر کم تعداد هستید بهتر است فرار کنید ، آنها به خاطر تجهیزاتی که همراه دارند از شما کند تر هستند. اگر تعداد شما از آنها بیشتر است و آنها از سلاح گرم استفاده نمی کنند، سعی کنید به طرف آنها حمله کنید ، یک نفر هم می تواند یک باتوم را از دست دیگری خارج کند ولی شما سعی کنید دو نفری این کار را انجام بدهید و طرف مقابل را خلع سلاح کنید. همیشه سعی کنید یک طرفه با آنها مواجه نشوید و ترتیبی بدهید که همیشه در محاصره شما باشند که بتوانید از پشت به آنها حمله کنید. در اکثر مواقع تعداد سرکوبگران از مردم کمتر است پس روحیه خود را از دست ندهید. در هفته دوم درگیری بارها با روش محاصره کردن مردم سرکوبگران را خلع سلاح کردند
بهتر است در مواقع درگیری صورت تان را بپوشانید، این پوشش می تواند چند کاربرد داشته باشد، شناسایی شما را مشکل میکند، ورود ساده گاز اشک آور را به بینی و دهان شما را به تعویق می اندازد، وسیله ای است برای پرتاب کردن گلوله گاز اشک آور به سمت شلیک کننده آن که اکثرا ماسک هم به همراه ندارند چون دست و پاگیر است! (سعی کنید دو پیراهن با رنگها مختلف روی هم بپوشید تا زمان فرار بتوانید به سرعت رنگ لباستان را عوض کنیددر صورت مواجه با گلوله گاز اشک آور اگر سطلی نزدیک به شماست آن را روی گلوله بگزارید، اگر پارچه قطوری در دست دارید با آن گلوله را برداشته و به سمت شلیک کننده پرتاب کنید، اگر هیچکدام از اینها در دسترس شما نیست حداقل میتوانید با پا آن را شوت کنید و آنرا دور کنید (توجه داشته باشید که گلوله گاز اشک آور بسیار داغ است پس بدون وسیله به آن دست نزنید). پارچه اغشته به سرکه شما را در مقابل گاز اشک آور محافظت میکند. بینی و دهانتان را بپوشانید و همیشه با خود مقدار زیادی آب همراه داشته باشید که در صورت تماس با گاز، چشمهایتان را بشویید.
روشن کردن آتش برای مقابله با گاز اشک آور روش خوبی است، اگر در محل دود گاز اشک آور بودید، بدون اینکه نفس بکشید به سمتی که دود وجود ندارد بروید و با آتش زدن سیگار یا کاغذ تولید دود کنید و صورت خود را جلوی آن قرار دهید ، اثر گاز از بین می رود
اگر سرکوبگران از اسلحه گرم استفاده کردند، با شنیدن صدای گلوله روی زمین بخوابید و با پایان یافتن آن صحنه را ترک کنید. هیچ وقت سعی نکنید به سمت کسی که اسلحه دارد سنگ پرانی کنید، حتی زمانی که او را محاصره کرده اید هم چندان سنگ پرانی راه حل خوبی نیست حتی کوکتل مولوتوف (که ساخت آن نیاز به توضیح ندارد) و نارنجکهای دست ساز چهارشنبه سوری هم چندان مناسب نیست.
هنگامه دستگیری توسط نیروهای ویژه، بهترین راه آزاد شدن اینست که خود را محکم به همهٔ جهتها تاب دهید.به یاد داشته باشید که نیروهای امنیتی مجبورند شما را با یک دست نگه دارند، پس فقط میتوانند با یک دست دیگرشون ضربههای شما را دفع کنند.
ما آماده ایم – ما هرروز بیشتر می آموزیم – ما آزموده های خود در مورد روشهای مبارزه را به برادران و خواهران خود انتقال میدهیم
از پای ننشینیم که بهار گرم و روشن دموکراسی در راه است .
“پیروزی نزدیک است “
۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سهشنبه
فراخوان تظاهرات روز چهارشنبه 14 مرداد در تهران
چهارشنبه 14 مرداد
9 صبح
تهران: میدان بهارستان مقابل مجلس
***ايران فقط تهران نيست ، تمام شهرهاي ايران بپا خيزيد
*لطفا اطلاع رسانی فرمایید*
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی
ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد
درست چند روز پس از تغییر نماینده خامنه ای در سازمان سیاسی ـ عقیدتی ارتش، دوتن از فرماندهان ارشد ارتش کشور نیز از کار خود برکنار شدند تا تغییر نماینده
سایت روز: درحالی که نگاه و توجه بیشتر احزاب و گروه های سیاسی به اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری و بازداشت های گسترده معترضان، فعالان سیاسی و روزنامه نگاران معطوف شده، در پس زمینه این اتفاقات تغییرات گسترده ای در سطح مدیران و فرماندهان امنیتی، نظامی و انتظامی کشور درحال انجام است.
در همین ارتباط برخی از نمایندگان مجلس روز گذشته خبردادند که یک هفته پس از دستور برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات توسط محمود احمدی نژاد، رییس دولت نهم دوتن از مدیران ارشد و با سابقه این وزارتخانه را نیز برکنار کرده است.
روزنامه اعتماد هم به نقل از رییس کمسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس، ضمن تایید این خبر اعلام کرد که: "معاون ویژه وزارت اطلاعات و معاون ضد جاسوسی این وزارتخانه پس از دو دهه فعالیت از کار خود برکنار شده اند."
بنا به گفته علاالدین بروجردی "اعضای کمسیون امنیت ملی از اخبار رسانه ها از برکناری حاج حبیب الله از معاونت ویژه و خزایی از معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مطلع شده اند و درباره برکناری این دو مدیر ارشد مسایل امنیتی کشور هیچ مشورتی با مجلس صورت نگرفته است."
نایب رییس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم با تایید اینکه دستور برکناری این مدیران از سوی محمود احمدی نژاد صادر شده، گفته است: "محمود احمدی نژاد چند روز پیش با انتقاد از محسنی اژه یی، گفته بود از دو معاونش راضی نیست و دو سال است که وزیر اطلاعات با اخراج آنها مخالفت می کند، اما هیچ کس تصور نمی کرد این دو معاون، حاج حبیب الله و خزایی باشند."
حسن سبحانی نیا همچنین گفته: "این دو سمت هم در وزارت اطلاعات با نظر مقام رهبری طی دو دهه گذشته انتخاب می شدند و برکناری آنها به دستور احمدی نژاد و بدون مشورت با مقامات ارشد نظام همگان را متعجب کرده است."
پیش از طرح انتقاد نمایندگان مجلس در مورد تغییرات در وزارت اطلاعات و خواسته آنان مبنی بر اینکه محمود احمدی نژاد باید در این باره توضیح بدهد، قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اسبق اطلاعات و دادستان کنونی کشور نسبت به تغییرات در این وزارت خانه هشدار داده بود.
دادستان کل کشور در نامه خود با ابراز نگرانی نوشته بود: "نقش و جایگاه کلیدی وزارت اطلاعات در تأمین امنیت پایدار در سطح کشور و ارائه خدمات اطلاعاتی-امنیتی به کل نظام ایجاب میکند که نگاهی فراگیر و کلان به این حوزه معطوف شده و مسئولان امر خصوصاً در عزل و نصبها و انتظارات خود، ملاحظات ملی و فراقوهای را مدنظر قرار دهند."
بنا بر گزارش ها حاج حبیب الله معاون ویژه وزارت اطلاعات و همچنین خزایی معاون ضد جاسوسی این وزارت خانه هرکدام بیش از 20 سال سابقه حضور در پست ها و مدیریت های مختلف این وزارتخانه را داشته اند.
برکناری فرماندهان و مقامات ارشد ارتش
برکناری وزیر اطلاعات و برخی از مدیران ارشد این وزارتخانه در حالی انجام شده که پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تغییرات گسترده ای نیز در سطوح بالای ارتش صورت گرفته است.
آیت الله خامنه ای در اولین گام پس از حوادث بعد از انتخابات، طی حکمی در تاریخ 30 تیرماه نماینده خود در ارتش و رییس عقیدتی سیاسی این نهاد نظامی را تغییر داد و حجت الاسلام محمد علی آل هاشم را به جای حجت الاسلام محمود علوی به عنوان نماینده ولی فقیه در ارتش و رییس عقیدتی سیاسی منصوب کرد.
هرچند بنا برگفته محمد محمدی گلپایگانی درمراسم تودیع نماینده قبلی و معارفه نماینده جدید رهبری در ارتش "این تغییر به دلیل آغاز نمایندگی محمود علوی در مجلس خبرگان رهبری صورت گرفت" اما انتقادات رییس دفتر آیت الله خامنه ای از محمود علوی در این جلسه حکایت از نارضایتی رهبر از نماینده قبلی اش در ارتش داشت.
محمد محمدی گلپایگانی در این مراسم گفته بود: "ارتش باید تلاش بیشتری برای کسب رضایت آیت الله علی خامنه ای انجام دهد...کارهای انجام شده در سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بسیار ارزشمند است اما هنوز هم کافی نیست."
درهمین حال محمد علی آل هاشم، نماینده جدید آیت الله خامنه ای همزمان با آغاز به کار در ارتش با تاکید بر اینکه قصد دارد "روحیه ایثار، شهادت و ایجاد بصیرت سیاسی كاركنان" ارتش را افزایش دهد اعلام کرد: "در ارتش فقط یك خط و جناح وجود دارد و آن خط و جناح فقط مسیر ولایت و رهبری است. ارتش باید در خدمت رهبری باشد".
درست چند روز پس از تغییر نماینده آیت الله خامنه ای در سازمان سیاسی ـ عقیدتی ارتش، دوتن از فرماندهان ارشد ارتش کشور نیز از کار خود برکنار شدند تا تغییر نماینده رهبر سرآغازی برای تغییر فرماندهان این نهاد نظامی و گامی در جهت جلب رضایت بیشتر وی از ارتش باشد.
درهمین ارتباط دو روز پس از این تغییر، بنا بر حکم فرمانده نیروی زمینی ارتش، سرتیپ محمد کاظم بیضاوی فرمانده ارتش در جنوب کشور و همچنین سرتیپ دوم حسینعلی مصوری فرمانده ارتش در غرب کشور از مقام خود برکنار شدند.
سرتیپ احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش در احکامی که پس از برکناری این دو فرمانده ارشد ارتش صادر کرد ابتدا سرتیپ دوم علی مهرابی از زیر دستان فرمانده سابق ارتش جنوب در لشکر 92 زرهی خوزستان را به جای وی منصوب کرد و سپس سرتیپ دوم منوچهر کاظمی را به فرماندهی ارشد ارتش غرب کشور به کار گمارد.
تغییر فرماندهان نیروی انتظامی
از سوی دیگر پیش از این تغییرات، برخی از فرماندهان نیروی انتظامی کشور در استانهای زنجان، قزوین، چهارمحال و بختیاری و مازندران از مقام خود برکنار شده بودند.
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی همزمان با گسترش اعتراضات به نتیجه انتخابات در کشور، طی احکام مختلفی از میانه ی تیرماه فرماندهان این استانها را برکنار و اشخاص جدیدی را بجای آنها منصوب کرد.
او ابتدا سردار غلامحسین آقاگلزاده را از سمت خود برکنار و بجای او محسن حسنخانی را به عنوان فرمانده نیروی انتظامی استان زنجان منصوب کرد. سپس در حکم مشابهی سردار هدایتی را از سمت فرماندهی نیروی انتظامی قزوین برکنار و سرهنگ پاسدار "مسعود جعفری نسب" را به جای او منصوب کرد که این برکناری واکنش های فراوانی در این استان در پی داشت.
پس از آن، فرمانده نیروی انتظامی کشور و باجناق محمود احمدی نژاد در احکامی که در روزهای ابتدایی مهرماه صادر کرد به ترتیب سرهنگ پاسدار عبدالرضا آقاخانی را به عنوان فرمانده جدید انتظامی استان چهارمحال و بختیاری منصوب و در آخرین تغییر سردار توکلی را از سمت فرماندهی انتظامی استان مازندران برکنار و سرهنگ پاسدار مسکنی را به عنوان فرمانده جدید انتظامی این استان معرفی کرد.
این تغییرات در حالی انجام و در برخی موارد با واکنش مقامات و نمایندگان این استانها مواجه شده که فرمانده نیروی انتظامی پاسخی قانع کننده در این باره ارایه نکرده و تنها آنرا امری عادی خوانده و گفته است: "به طور طبیعی هر مسئولیتی یك دورهای دارد یك زمانی آغاز میشود و یك زمانی به پایان میرسد."